ترانه ساخته پویا نیک پور، 1385
اگه تاریک اگه روشن شبو پشت سر گذاشتم
به هوای تو پریدم اگه بال و پر نداشتم
به هوای تو پریدم به هوای تونشستم
به ستاره از تو گفتم سکه ی شبو شکستم
به ستاره از تو گفتم آسمونم آسمون شد
اسمتو ترانه کردم رگ شعرم پر خون شد
گفتم از آتش عشقت گفتم از سرخی خونم
تازه شد قصه ی عشقه قصه شد شعر جنونم
از هوایی که نداشتم اومدم نفس بگیرم
غمو از سکوت آینه پرو از قفس بگیرم
اومدم از تب توفان از شب شعله و آتش
پرم از شاهپر سیمرغ خونم از خون سیاوش
من میخواستم شب گریه توی آینه نباشه
رو لبی حسرت خنده تو دلی کینه نباشه
اومدم اینه ی عشقو تو شب دلا بذارم
واسه سایه ها بسوزم واسه تشنه ها ببارم
اگه تاریک اگه روشن شبو پشت سر گذاشتم
به هوای تو پریدم اگه بال و پر نداشتم
به هوای تو پریدم به هوای تونشستم
به ستاره از تو گفتم سکه ی شبو شکستم
به ستاره از تو گفتم آسمونم آسمون شد
اسمتو ترانه کردم رگ شعرم پر خون شد
گفتم از آتش عشقت گفتم از سرخی خونم
تازه شد قصه ی عشقه قصه شد شعر جنونم
از هوایی که نداشتم اومدم نفس بگیرم
غمو از سکوت آینه پرو از قفس بگیرم
اومدم از تب توفان از شب شعله و آتش
پرم از شاهپر سیمرغ خونم از خون سیاوش
من میخواستم شب گریه توی آینه نباشه
رو لبی حسرت خنده تو دلی کینه نباشه
اومدم اینه ی عشقو تو شب دلا بذارم
واسه سایه ها بسوزم واسه تشنه ها ببارم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:27
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه