ترانه با صدای علی باغشاهی 1384
از غروبی غریب آمده ام
به امید شکفتن فردا
از کویر سکوت آمده ام
به تمنای جوشش دریا
آمدم تا که مرهمم باشد
چشمه سار زلال زمزم تو
زیر باران ناودان طلا
بشکفد گونه هایم از غم تو
باید از غیر او رها گردم
در جوار مقام ابراهیم
مست توحید تا شود تسبیح
جرعه گیرد ز جام ابراهیم
پا زدن بر بساط نخوت بود
رفتن و بازگشتن از جمرات
آمدم تا رها کنم دل را
در فضای معطر عرفات
ملکوت تو شعله زد در من
آسمان در دلم شکوفا شد
در تکاپوی مروه تا به صفا
دل گم گشته باز پیدا شد
بوی بال فرشته می آید
آسمان در تصرف پیک است
اینکه می جوشد از زبان دلم
واژه ی آشنای لبّیک است
از غروبی غریب آمده ام
به امید شکفتن فردا
از کویر سکوت آمده ام
به تمنای جوشش دریا
آمدم تا که مرهمم باشد
چشمه سار زلال زمزم تو
زیر باران ناودان طلا
بشکفد گونه هایم از غم تو
باید از غیر او رها گردم
در جوار مقام ابراهیم
مست توحید تا شود تسبیح
جرعه گیرد ز جام ابراهیم
پا زدن بر بساط نخوت بود
رفتن و بازگشتن از جمرات
آمدم تا رها کنم دل را
در فضای معطر عرفات
ملکوت تو شعله زد در من
آسمان در دلم شکوفا شد
در تکاپوی مروه تا به صفا
دل گم گشته باز پیدا شد
بوی بال فرشته می آید
آسمان در تصرف پیک است
اینکه می جوشد از زبان دلم
واژه ی آشنای لبّیک است
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:02
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه