display result search
منو

مکن ای صبح طلوع

  • 1 قطعه
  • 5':51" مدت زمان
  • 289 دریافت شده
مرثیه ارکسترال
نگرانم که دم حادثه آخر برسم
فصل پاییز ریاحین معطر برسم
نگرانم که مبادا شب تو صبح شود
کشتن حور و ملک ساده و بی قبح شود
نفسم سخت رود سخت برون می آید
هر طرف می نگرم بوی خون می آید
دل و دل می کنم و پنجه به چادر دارم
من ازین دشت جگر خون و دلی پر دارم
بغض در عمق گلویم نفسم را بسته
نفسم بود به عطر نفست وابسته
نگرانم که فتد فاصله بین تن و تو
می کشم آه که کردند چه ها با من و تو
بانگ تکبیر و ای وای اذان میگویند
یا ملائک نگرانند نگران میگویند
زیر لب میگویم نشود روز چو روز
ذکر ذرات هواست «مکن ای صبح طلوع»
با تو هستم ای صبح شرم از فاطمه (س) کن
ابر و باد و مه و خورشید تو هم زمزمه کن
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

آهنگ ها

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی