سرود ارکتسترال در وصف مقام معلم و بی کلام همین سرود
ای که مایه ی عمرت گشته همه فدا
در این سحرگهان دیدگان ز هم گشا
یک نفس اگر باقی ست از عمر پربها
با دانش و سواد، کن جان خود آشنا
هموطن مگو دیر است
نور علم و معرفت همیشه رهنمای توست
پرتو چراغ آن همیشه رهگشای توست
دانش را پیشه کن
هان مگو که دلگیر است
بشنو از رسول مصطفی محمد امین
می طلب تو علم را مگر ز سرزمین چین
دانش را پیشه کن
نور علم تابد در نقاب جان
بشکفد باطن از فروغ آن
چون دمد در دل خورشید علم
هر دل کهن، گردد از او جوان
رایت دانش بر فلک زنیم
زین سپس باید با سلاح علم
ریشه ی شب تیره را برکنیم
ای که مایه ی عمرت گشته همه فدا
در این سحرگهان دیدگان ز هم گشا
یک نفس اگر باقی ست از عمر پربها
با دانش و سواد، کن جان خود آشنا
هموطن مگو دیر است
نور علم و معرفت همیشه رهنمای توست
پرتو چراغ آن همیشه رهگشای توست
دانش را پیشه کن
هان مگو که دلگیر است
بشنو از رسول مصطفی محمد امین
می طلب تو علم را مگر ز سرزمین چین
دانش را پیشه کن
نور علم تابد در نقاب جان
بشکفد باطن از فروغ آن
چون دمد در دل خورشید علم
هر دل کهن، گردد از او جوان
رایت دانش بر فلک زنیم
زین سپس باید با سلاح علم
ریشه ی شب تیره را برکنیم
کاربر مهمان