ترانه ی پاپ
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق حالم، چه بخواهی چه برانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
کس به غیر تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی
کس به غیر تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق حالم، چه بخواهی چه برانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
کس به غیر تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی
کس به غیر تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه