ترانه پاپ
در هیچ جا از هیچکس نشنیده بودم
با آن همه خوبی و پاکی و زلالی
آب از کسی دلگیر باشد
با آن همه پویایی و شور و رهایی
نشنیده بودم آب اینچنین در بند و در زنجیر باشد
از آب نوشیدم و جان خویشتن را
با مهربانیهای او آسوده کردیم
آنگاه در پاسخ به این لطف و کرامت
روح زلال اب را آلوده کردیم
جان درخت از تشنگی می سوزد آری
چون دانه های آب کمیاب است اینجا
انصاف اگر دارید ای مردم ببینید
چشم کبوتر در پی آّب است اینجا
دریاب فرصت را که اکنون آّب باقیست
می ترسم از روزی که دیگر دیر باشد
با آن همه بی حرمتی هایی که کردیم
حق دارد آاز ما آب اگر دلگیر باشد
در هیچ جا از هیچکس نشنیده بودم
با آن همه خوبی و پاکی و زلالی
آب از کسی دلگیر باشد
با آن همه پویایی و شور و رهایی
نشنیده بودم آب اینچنین در بند و در زنجیر باشد
از آب نوشیدم و جان خویشتن را
با مهربانیهای او آسوده کردیم
آنگاه در پاسخ به این لطف و کرامت
روح زلال اب را آلوده کردیم
جان درخت از تشنگی می سوزد آری
چون دانه های آب کمیاب است اینجا
انصاف اگر دارید ای مردم ببینید
چشم کبوتر در پی آّب است اینجا
دریاب فرصت را که اکنون آّب باقیست
می ترسم از روزی که دیگر دیر باشد
با آن همه بی حرمتی هایی که کردیم
حق دارد آاز ما آب اگر دلگیر باشد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:14
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه