ترانه ای با مضمون بزرگداشت شهدا با آهنگسازی پرویز آذرتاش
به یاد روز رفتن سمت جبهه
همون جایی که خون بود و گلوله
رو پیشونیت نوار سبز بستی
چشای خیس و دست مشت کرده
نشونی داد که مرد عشق هستی
رغل کردی و دستامو فشردی
بهم گفتی که اینبارو تو بردی
چشات لبریز اشک شوق بودن
نوشتی عازم دشت بلایی
تو اینجا پاره ای از کربلایی
رسیدی و شلمچه بوی خون داد
به تو درهای بالا رو نشون داد
نتونستی بمونی و ببینی
رفیقت روی دستای تو جون داد
گذشتی از تموم دلخوشی هات
میون لاله های سربریده
پر از خون شد نگاه گرم و پاکت
تو هم رفتی و جا مونده پلاکت
منی که موندم و عاشق نبودم
تو این دنیا گرفتار جنونم
گرفته بغض سنگینی گلومو
نمی تونم اسیر تن بمونم
بیا پایین بگیر دستامو بازم
می خوام بال پریدن رو بسازم
یه روزی از تن خاکی جدا شم
منم مثل تو مهمون خدا شم
به یاد روز رفتن سمت جبهه
همون جایی که خون بود و گلوله
رو پیشونیت نوار سبز بستی
چشای خیس و دست مشت کرده
نشونی داد که مرد عشق هستی
رغل کردی و دستامو فشردی
بهم گفتی که اینبارو تو بردی
چشات لبریز اشک شوق بودن
نوشتی عازم دشت بلایی
تو اینجا پاره ای از کربلایی
رسیدی و شلمچه بوی خون داد
به تو درهای بالا رو نشون داد
نتونستی بمونی و ببینی
رفیقت روی دستای تو جون داد
گذشتی از تموم دلخوشی هات
میون لاله های سربریده
پر از خون شد نگاه گرم و پاکت
تو هم رفتی و جا مونده پلاکت
منی که موندم و عاشق نبودم
تو این دنیا گرفتار جنونم
گرفته بغض سنگینی گلومو
نمی تونم اسیر تن بمونم
بیا پایین بگیر دستامو بازم
می خوام بال پریدن رو بسازم
یه روزی از تن خاکی جدا شم
منم مثل تو مهمون خدا شم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه