ترانه ساخته وحید رئیسی
رد پایت روی شنزار دلم جا مانده است
پای من در ابتدای راه تو وا مانده است
یاد بیرنگی و عشقی سرد و قلبی بی تپش
از تمام خون و آتش آه اینها مانده است
کاش میشد از بلندای جنون فریاد زد
آی مردم نقش یک آیینه اینجا مانده است
هر چه میگویم بیا از خواب بگریزیم سبز
باز میگویی بمان یک مشت رویا مانده است
راه اقیانوس چشم باز میخواهد ببین
این همه مرداب از کوری به دنیا مانده است
رد پایت روی شنزار دلم جا مانده است
پای من در ابتدای راه تو وا مانده است
یاد بیرنگی و عشقی سرد و قلبی بی تپش
از تمام خون و آتش آه اینها مانده است
کاش میشد از بلندای جنون فریاد زد
آی مردم نقش یک آیینه اینجا مانده است
هر چه میگویم بیا از خواب بگریزیم سبز
باز میگویی بمان یک مشت رویا مانده است
راه اقیانوس چشم باز میخواهد ببین
این همه مرداب از کوری به دنیا مانده است
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:09
-
3:09بي كلام ترانه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه