تاریخ تحول اجتماعی ما در بخشی ، مستقیما با تاریخ تحول موسیقی پیوندهایی دارد . بین هنرهای مختلف ، به جز شعر و ادبیات ، بیش از همه موسیقی با تب و تاب اجتماع ایران در تعامل متقابل است .
شاید بتوان گفت بعد از شعر و قبل از داستان ، هیچ هنری به اندازه ی موسیقی در ارتباط تنگاتنگ با تحولات اجتماع نبوده است .
پیش از این گفته شد عارف که با نوآوری های وزیری موافق نبود ، در مقاله ای تند به نام «فتوای من» به شیوه ی خودش ، همه ی نوآوری ها و اقدامات وزیری را مردود دانست و از منظری که به نظر خودش حقانیت داشت ، بر او تاخت . این مقاله در روزنامه ی ناهید مورخ 24 تیرماه 1304 چاپ شد .
غیر از نامه ی چاپ شده ی عارف ، یک نسخه ی خلاصه ی این سند در کتاب «نای هفتبند» ، اثر دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی ، همراه با شرح و تفسیر او به چاپ رسیده است .
همچنین نسخه ی کامل دیگری از این نامه ، در کتابی که ویژه ی صد و بیستمین تولد وزیری چاپ شده ، در دسترس است .
غیر از این سند ، سند دیگری داریم و آن شاگرد وفادار وزیری (روح الله خالقی) است . خالقی به نامه ی عارف اشاره نمی کند و به مقاله ی "میرزاابراهیم خان ناهید" اشاره می کند که نسبت به مقاله ی عارف ، از هرگونه احتجاج فنی خارج و شامل توهین و افترا بود .
این که چرا خالقی به مقاله ی عارف اشاره نمی کند ، جای حرف دارد . به نظر می رسد همدلی خالقی با عارف (و نه همفکری اش) و تعلق خاطری که او به عارف داشت ، باعث شد که از کنار این موضوع با سکوت بگذرد ؛ درنتیجه در سرتاسر آثار خالقی اشاره ی مستقیمی به این نکته نیست .
زنده یاد خالقی در توضیح این ماجرا می نویسد که استاد ما (وزیری) وقتی که آن مقاله ی توهین آمیز را دید ، گفت : در کشور ما انتقاد به این شیوه است ، آن هم به قلم افرادی که در این زمینه سررشته ندارند . او افزود : من به این مقاله جوابی نمی دهم و با کار مداوم ، جواب آن ها را می دهم .
استاد وزیری قطعه ای ساخت که با شعر رودکی شروع میشود : ای آن که غمگنی و سزاواری ... وندر نهان سرشک همی باری ... این قطعه برای پیانو و آواز ساخته شد .
نکته ی جالب توجه این است که در این قطعه ، از پرده های ایرانی استفاده نشده ، یعنی در گام سی مینور است که پیانو با کوک فرنگی قابل اجراست . از این اثر اجرایی در دست نیست ؛ شاید به دلیل این که وضعیت آرشیو موسیقی ما بی ثبات بوده و باعث شده که آثار بزرگان موسیقی ما گم شده یا از بین برود . شاید هم خود استاد و شاگردانش ، بعد از اینکه تب و تاب انتقاد فرونشسته ، متوجه شدند که این کار دارای ارزش هنری ِ موردنظرشان نیست . پس هر اثری که در جریان یک اثری تاریخی ساخته می شود ، به خودیِ خود دارای ارزش نیست.
گفتنی است این برنامه پیش تر از شبکه ی رادیویی فرهنگ پخش شده است .
شاید بتوان گفت بعد از شعر و قبل از داستان ، هیچ هنری به اندازه ی موسیقی در ارتباط تنگاتنگ با تحولات اجتماع نبوده است .
پیش از این گفته شد عارف که با نوآوری های وزیری موافق نبود ، در مقاله ای تند به نام «فتوای من» به شیوه ی خودش ، همه ی نوآوری ها و اقدامات وزیری را مردود دانست و از منظری که به نظر خودش حقانیت داشت ، بر او تاخت . این مقاله در روزنامه ی ناهید مورخ 24 تیرماه 1304 چاپ شد .
غیر از نامه ی چاپ شده ی عارف ، یک نسخه ی خلاصه ی این سند در کتاب «نای هفتبند» ، اثر دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی ، همراه با شرح و تفسیر او به چاپ رسیده است .
همچنین نسخه ی کامل دیگری از این نامه ، در کتابی که ویژه ی صد و بیستمین تولد وزیری چاپ شده ، در دسترس است .
غیر از این سند ، سند دیگری داریم و آن شاگرد وفادار وزیری (روح الله خالقی) است . خالقی به نامه ی عارف اشاره نمی کند و به مقاله ی "میرزاابراهیم خان ناهید" اشاره می کند که نسبت به مقاله ی عارف ، از هرگونه احتجاج فنی خارج و شامل توهین و افترا بود .
این که چرا خالقی به مقاله ی عارف اشاره نمی کند ، جای حرف دارد . به نظر می رسد همدلی خالقی با عارف (و نه همفکری اش) و تعلق خاطری که او به عارف داشت ، باعث شد که از کنار این موضوع با سکوت بگذرد ؛ درنتیجه در سرتاسر آثار خالقی اشاره ی مستقیمی به این نکته نیست .
زنده یاد خالقی در توضیح این ماجرا می نویسد که استاد ما (وزیری) وقتی که آن مقاله ی توهین آمیز را دید ، گفت : در کشور ما انتقاد به این شیوه است ، آن هم به قلم افرادی که در این زمینه سررشته ندارند . او افزود : من به این مقاله جوابی نمی دهم و با کار مداوم ، جواب آن ها را می دهم .
استاد وزیری قطعه ای ساخت که با شعر رودکی شروع میشود : ای آن که غمگنی و سزاواری ... وندر نهان سرشک همی باری ... این قطعه برای پیانو و آواز ساخته شد .
نکته ی جالب توجه این است که در این قطعه ، از پرده های ایرانی استفاده نشده ، یعنی در گام سی مینور است که پیانو با کوک فرنگی قابل اجراست . از این اثر اجرایی در دست نیست ؛ شاید به دلیل این که وضعیت آرشیو موسیقی ما بی ثبات بوده و باعث شده که آثار بزرگان موسیقی ما گم شده یا از بین برود . شاید هم خود استاد و شاگردانش ، بعد از اینکه تب و تاب انتقاد فرونشسته ، متوجه شدند که این کار دارای ارزش هنری ِ موردنظرشان نیست . پس هر اثری که در جریان یک اثری تاریخی ساخته می شود ، به خودیِ خود دارای ارزش نیست.
گفتنی است این برنامه پیش تر از شبکه ی رادیویی فرهنگ پخش شده است .
صداها
مشخصات برنامه
سایر مشخصات
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه