چند تصنیف میهنی اجرای گروه قمر
اعضای گروه قمر
بهزاد رواقی (نوازنده تار)
شاهین صفایی (نوازنده تار و بم تار)
نسیم اربابی (نوازنده کمانچه)
علیرضا گرانفر (نوازنده سنتور)
امین گلستانی (نوازنده عود)
شهریار نظری (نوازنده دف)
فرهاد صفری (نوازنده تنبک)
حسین محمد حسینی (نوازنده نی)
نوید دهقان (سرپرست گروه و نوازنده کمانچه)
اعضای گروه قمر
بهزاد رواقی (نوازنده تار)
شاهین صفایی (نوازنده تار و بم تار)
نسیم اربابی (نوازنده کمانچه)
علیرضا گرانفر (نوازنده سنتور)
امین گلستانی (نوازنده عود)
شهریار نظری (نوازنده دف)
فرهاد صفری (نوازنده تنبک)
حسین محمد حسینی (نوازنده نی)
نوید دهقان (سرپرست گروه و نوازنده کمانچه)
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:21بهار آمد بهار آمد بيا تا داد عمر رفته بستانيم به پاي سرو آزادي به پاي سرو آزدي سر و دستي سر و دستي برافشانيم سحر كز باغ پيروزي نسيم آرزو خيزد چه پرچم هاي گلگون كاندر آن شادي برقصانيم به دست رنج هر ناممكني ممكن شود آري نسيم عطر گردان بوي خون عاشقان دارد بيا تا عطر اين گل در مشام جان بگردانيم به عهد گل زبان سوسن آزاد بگشاييم كه ما خود درد اين خون خوردن خاموش مي دانيم شقايق خوش رهي در پرده ي خون مي زند سايه چه بي راهيم اگر همخواني اين نغمه نتوانيم (هوشنگ ابتهاج)
-
8:21جان بي جمال جانان ميل جهان ندارد هر كس كه اين ندارد حقا كه آن ندارد با هيچ كس نشاني زان دلستان نديدم يا من خبر ندارم يا او نشان ندارد هر شبنمي در اين ره صد بحر آتشين است دردا كه اين معما شرح و بيان ندارد (حافظ)
-
5:39بوي گل نرگس نه كه بوي خوش عيد است شو پنجره بگشا كه نسيم است و نويد است رو خار غم از دل بكن اي دوست كه نوروز هنگام درخشيدن گل هاي اميد است بر لاله ي از برف برون آمده بنگر چون روي تو كز بوسه ي من سرخ و سفيد است با نقل و نبيدم نبود كار كه امروز روي تو مرا عيد و لبت نقل و نبيد است گر با دل خونين لب خندان بپسندي با من بزن اين جام كه ايام سعيد است (فريدون مشيري)
-
3:18دستگاه شور
-
6:05بوي گل نرگس نه كه بوي خوش عيد است شو پنجره بگشا كه نسيم است و نويد است رو خار غم از دل بكن اي دوست كه نوروز هنگام درخشيدن گل هاي اميد است بر لاله ي از برف برون آمده بنگر چون روي تو كز بوسه ي من سرخ و سفيد است با نقل و نبيدم نبود كار كه امروز روي تو مرا عيد و لبت نقل و نبيد است گر با دل خونين لب خندان بپسندي با من بزن اين جام كه ايام سعيد است (رهي معيري)
-
2:27دشتي
-
7:15بده بدبد بده بدبد... چه اميدي چه ايماني كرك جان خوب مي خواني من اين آواز پاكت را دراين غمگين خراب آباد چو بوي بال هاي سوخته ات پرواز خواهم داد گرت دستي دهد با خويش در دنجي فراهم باش بخوان آواز تلخت را وليكن دل به غم مسپار كرك جان ! بنده ي دم باش بده بدبد... راه هر پيك و پيغام خبر بسته ست نه تنها بال و پر بال نظر بسته ست قفس تنگ است و در بسته ست كرك جان ! راست گفتي خوب خواندي ناز آوازت من اين آواز تلخت را بده بدبد... دروغين بود هم لبخند و هم سوگند دروغين است هر سوگند و هر لبخند و حتي دلنشين آواز جفت تشنه ي پيوند من اين غمگين سرودت را هم آواز پرستوهاي آه خويشتن پرواز خواهم داد به شهر آواز خواهم داد بده بد بد چه پيوندي چه پيماني كرك جان خوب مي خواني خوشا با خود نشستن نرم نرمك اشكي افشاندن زدن پيمانه اي دور از حريفان هر شبي كنج شبستاني كرك جان خوب مي خواني (م. اميد)
-
0:59
-
5:56وطن! وطن! نظر فكن به من كه من به هر كجا غريب وار كه زير آسمان ديگري غنوده ام هميشه با تو بوده ام، هميشه با تو بوده ام اگر كه حال پرسي ام تو نيك مي شناسي ام من از درون قصّه ها و غصّه ها برآمدم چه غمگنانه سال ها كه بال ها زدم به روي بحر بي كناره ات كه در خروش آمدي به جنب و جوش آمدي به اوج رفت موج هاي تو كه ياد باد اوج هاي تو كنون اگر كه خنجري ميان كتف خسته ام اگر كه ايستاده ام و يا ز پا فتاده ام براي تو، به راه تو شكسته ام سپاه عشق در پي است شرار و شور كارساز با وي است دريچه هاي قلب باز كن سرود شب شكاف آن ز چار سوي اين جهان كنون به گوش مي رسد من اين سرود ناشنيده را به خون خود سروده ام وطن! وطن! تو سبز جاودان بمان كه من پرنده اي مهاجرم كه از فراز باغ با صفاي تو به دور دست مه گرفته پر گشوده ام (سياوش كسرايي)
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه