display result search
منو

حریق خزان

  • 5 قطعه
  • 5':04" مدت زمان
  • 29 دریافت شده
موسیقی دستگاهی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 8:48
    باز آ دلبرا كه دلم بي قرار توست وين جان بر لب آمده در انتظار توست در دست اين خمار غمم هيچ چاره نيست جز باده اي كه در قدح غمگسار توست ساقي به دست باش كه اين مست مي پرست چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست هر سوي موج فتنه گرفته ست و زين ميان آسايشي كه هست مرا در كنار توست سيري مباد سوخته ي تشنه كام را تا جرعه نوش چشمه ي شيرين گوار توست بي چاره دل كه غارت عشقش به باد داد اي ديده خون ببار كه اين فتنه كار توست هرگز ز دل اميد گل آوردنم نرفت اين شاخ خشك زنده به بوي بهار توست اي سايه صبر كن كه برآيد به كام دل آن آرزو كه در دل اميدوار توست هوشنگ ابتهاج
  • 6:01
    چه غم دارد ز خاموشي درون شعله پروردم كه صد خورشيد آتش برده از خاكستر سردم به بادم دادي و شادي ، بيا اي شب تماشا كن كه دشت آسمان درياي آتش گشته از گردم شرارانگيز و طوفاني ، هوايي در اين گرداب مي گردم به شوق لغل جان بخشي كه درمان جهان با اوست چه طوفان مي كند اين موج خون در جان پردردم در آن شب هاي طوفاني كه عالم زير و رو مي شد نهاني شب چراغ عشق را در سينه پروردم هوشنگ ابتهاج
  • 4:38
    همه مي پرسند ، چيست در زمزمه ي مبهم آب چيست در همهمه ي دلكش برگ چيست در بازي آن ابر سپيد روي اين آبي آرام بلند كه تو را مي برد اين گونه به ژرفاي خيال نه به ابر نه به آب نه به برگ ، نه به اين آبي آرام بلند من به اين جمله نمي انديشم من به تو مي انديشم اي سراپا همه خوبي تك و تنها به تو مي انديشم به تو مي انديشم به تو مي انديشم تو بدان اين را تنها تو بدان تو بمان با من تنها تو بمان قصه ي ابر هوا را تو بخوان در دل ساغر هستي تو بجوش من همين يك نفس از جرعه ي جانم باقي ست آخرين جرعه ي اين جام تهي را تو بنوش فريدون مشيري
  • 3:58
  • 5:04

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی