display result search
منو

جاودانه با عشق

  • 8 قطعه
  • 5':16" مدت زمان
  • 4223 دریافت شده
ترانه های پاپ

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 7:17
    آواز آواز می جوشد در جانم آواز آواز تا هستم می خوانم از توست ای عشق گرمی در آوازم از توست از تو این شوق این پروازم این جا آن جا ، هرجا هستم آواز پرواز تا در دنیا هستم آواز با عشق پیمان بستم با عشق با عشق می خوانم تا هستم فریدون مشیری
  • 4:42
    اگر تو آمده بودی بهار می آمد بهار با همه ی برگ و بار می آمد گلوی زمزمه پر می شد از ترانه ی رود ترنّمی به لب جویبار می آمد اگر تو آمده بودی بهار می آمد زمانه با دل عاشق كنار می آمد اگر تو آمده بودی بهار می آمد زمانه با دل عاشق كنار می آمد هزار شاخه غزل چون انار گل می كرد دل شكسته ی ما هم به كار می آمد به كار می آمد هزار شاخه غزل چون انار گل می كرد دل شكسته ی ما هم به كار می آمد به كار می آمد اگر تو آمده بودی بهار می آمد بهار با همه ی برگ و بار می آمد سپیدگی كه پر از پلك باز پنجره هاست به صبح آینه ها بی غبار می آمد اگر تو آمده بودی بهار می آمد زمانه با دل عاشق كنار می آمد اگر تو آمده بودی بهار می آمد زمانه با دل عاشق كنار می آمد هزار شاخه غزل چون انار گل می كرد دل شكسته ی ما هم به كار می آمد به كار می آمد هزار شاخه غزل چون انار گل می كرد دل شكسته ی ما هم به كار می آمد به كار می آمد شیون فومنی
  • 6:48
    وای باران باران با صلح می بارد وای باران باران شیشه ی پنجره را باران شست از دل من امّا ، چه كسی نقش تو را خواهد شست چه كسی نقش تو را خواهد شست تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاك سحری نه از آن پاك تری تو چنان شبنم پاك سحری نه از آن پاك تری ای خدا آخر چه كس باور كرد جنگل جانم را آتش مهر تو خاكستر كرد آتش مهر تو خاكستر كرد تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاك سحری نه از آن پاك تری تو چنان شبنم پاك سحری نه از آن پاك تری تو بهاری تو بهاری نه بهاران از توست حمید مصدق
  • 9:33
    سخن عشق تو بی آنكه بر آید به زبانم رنگ رخساره خبر می دهد از سوز نهانم نه مرا طاقت غربت ، نه تو را خاطر قربت دل نهادن به صبوری ، كه جز این چاره ندانم سخن عشق تو بی آنكه بر آید به زبانم رنگ رخساره خبر می دهد از سوز نهانم نه مرا طاقت غربت ، نه تو را خاطر غربت دل نهادن به صبوری كه جز این چاره ندانم گاه گویند كه بدانم ز پریشانی حالم گاه گویند كه بدانم ز پریشانی حالم باز گویند كه عیان است چه حاجت به بیانم آه باز گویند كه عیان است چه حاجت به بیانم من در اندیشه ی آنم كه روان بر تو فشانم من در اندیشه ی آنم كه روان بر تو فشانم نه در اندیشه كه خود را ، نه در اندیشه كه خود را ز كمندت برهانم ز كمندت برهانم سخن از نیمه بریدم كه نگه كردم و دیدم كه به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم كه به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم گاه گویند كه بدانم ز پریشانی حالم گاه گویند كه بدانم ز پریشانی حالم باز گویند كه عیان است چه حاجت به بیانم باز گویند كه عیان است چه حاجت به بیانم من در اندیشه ی آنم كه روان بر تو فشانم من در اندیشه ی آنم كه روان بر تو فشانم نه در اندیشه كه خود را ، نه در اندیشه كه خود را ز كمندت برهانم ز كمندت برهانم سعدی
  • 7:46
    تو فقط تو دنیا خوبی ، می دونی می دونی تو یه روز بی غروبی ، می دونی می دونی تو شكستی پشت سرما رو برام تو كه خورشید جنوبی می دونی نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره تو به ابرا می گی بارون ببارن رو زمین باغ ستاره بكارن تو به رود می گی به دریا برسه به جنون می گی به صحرا برسه همه ی پرستوها وقت سفر از تو می گیرن نشونی سحر نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره تو فقط تو دنیا خوبی ، می دونی می دونی تو یه روز بی غروبی ، می دونی می دونی تو شكستی پشت سرما رو برام تو كه خورشید جنوبی می دونی نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره تو به ابرها می گی بارون ببارن رو زمین باغ ستاره بكارن تو به رود می گی به دریا برسه به جنون می گی به صحرا برسه همه ی پرستوها وقت سفر از تو می گیرند نشونی سحر نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره نام تو روی لبام گل می كاره مهربونی از نگاهت می باره احمد كسیلا
  • 8:30
    هنوز در سفر گم شدن ، دیاری هست ، برای گوشه گرفتن ، كنار یاری هست همه هوای كوهم مرا چه می بندی سزای صحبت دیوانگان ، دیاری هست هنوز در سفر گم شدن ، دیاری هست ، برای گوشه گرفتن ، كنار یاری هست همه هوای كوهم مرا چه می بندی سزای صحبت دیوانگان ، دیاری هست سیاه شد ، نفس خانه از دم تكرار سیاه شد ، نفس خانه از دم تكرار برای تازه شدن حرف جویباری هست سیاه شد ، نفس خانه از دم تكرار برای تازه شدن حرف جویباری هست هنوز در سفر گم شدن ، دیاری هست ، برای گوشه گرفتن ، كنار یاری هست همه هوای كوهم مرا چه می بندی سزای صحبت دیوانگان ، دیاری هست به پیش چشم تو با خویش می توان گفتن به پیش چشم تو با خویش می توان گفتن ملول كوچه ی آیینه ها غباری هست شیون فومنی
  • 6:25
    دیدَمَت ، آهسته پرسیدمت خواندمت ، بر ره گل افشاندمت آمدی ، بر بام جان پر زدی همچو نور ، بر دیده بنشاندمت بُردمت تا كهكشان‌ های عشق پَركِشان تا بی‌ نشان‌ های عشق گفتمت ، افتاده در پای عشق زندگی ست ، رویای زیبای عشق می‌ روی ، چون بوی گل از بَرَم رفتنت ، كِی می‌ شود باورم بوده‌ ای ، چون تاج گل بر سرم تا ابد ، یاد تو را می‌ برم بردمت تا كهكشان‌ های عشق پركشان تا بی‌ نشان‌ های عشق گفتمت ، افتاده در پای عشق زندگی ست ، رویای زیبای عشق دیدمت ، آهسته پرسیدمت خواندمت ، بر ره گل افشاندمت آمدی ، بر بام جان پر زدی هم چو نور ، بر دیده بنشاندمت فریدون مشیری
  • 5:16
    شب های تهران زیباست زیباست زیباترین شبهای دنیاست در آسمانش هر شب هرشب ، نور امید و عشق و رویاست در كوچه هایت خانه ها خوابند ، یاد نسیم و یاد مهتابند در كوچه هایت خانه ها خوابند ، یاد نسیم و یاد مهتابند در كوچه هایت خانه ها خوابند ، یاد نسیم و یاد مهتابند امّا تو بیداری ای شهر بی خواب در خلوت شب ها در نور مهتاب شهر من هر شب چون آسمان است غرق پولك ، ستارگان است شهر من هر شب چون آسمان است غرق پولك ، ستارگان است در گوشه ی هر قلبی ، عشقی در هر نگاهی مهر یاران در رنگ مهتاب پاییزی ، صد خاطره از روزگاران از كهكشان ها پرسی نشانم رویای شب های تهرانم از كهكشان ها پرسی نشانم رویای شب های تهرانم از كهكشان ها پرسی نشانم رویای شب های تهرانم ای شهر خوب من ، ای شهر زیبا من با تو می مانم ، ای شهر رویا شهر من هر شب چون آسمان است غرق پولك ، ستارگان است شهر من هر شب چون آسمان است غرق پولك ، ستارگان است محمد سریر

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی