display result search
منو

سوگ جاودان (نغمه های عاشورایی)

  • 8 قطعه
  • مدت زمان
  • 1156 دریافت شده
مجموعه ی مرثیه های عاشورایی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 5:20
    آرام جانم مي رود روح و روانم مي رود آن دل كه با خود داشتم، با دلستانم مي رود اي نوگل خوشبوي من، رويت بود در كوي من جان مي سپاري تشنه لب، سر به سر زانوي من اميد جان بودي مرا، در سوگ ياران سر به سر از پي روان بودم تو را سامان به سامان در به در
  • 6:41
    به آه و فغان زينب خون جگر بگفتا كه اي از خدا بي خبر حيا كن تو از روي خيل البشر بكن شرمي از خالق نشاتين مزن چوب كين بر لبان حسين چو كشتي جوانان ما را به كين علي اكبر و قاسم مه جبين بكن شرمي از خالق نشاتين من بينوا گرچه بي ياورم ولي دختر دخت پيغمبرم تو رحمي بكن بر دل مضطرم بكن شرمي از خالق نشاتين همي لعل لب را رسول مجيد گهي بوسه مي زد گهي مي مكيد حيا كن تو اي روسياه پليد بكن شرمي از خالق نشاتين دل من از اين غم، كباب ‌آمده كه اين سم به بزم شراب آمده ز كوفه به شام خراب آمده بكن شرمي از خالق نشاتين
  • 6:22
    چرا مادر علي‌اصغر گلوي خون‌فشان داري چرا چشمان پر آب و تبسم بر لبان داري به قربان تو گردم من كه رفتي سوي قربانگاه كنون با پيكري پرخون در آغوشم مكان داري بيا تا خون ز حلقومت به آب ديدگان شويم كه من اشك روان دارم تو روي ارغوان داري بيا تا بند قنداقت گشايم اي علي اصغر كه عزم رفتن اي مادر، به ملك جاودان داري
  • 6:41
    چرا مادر علي‌اصغر گلوي خون‌فشان داري چرا چشمان پر آب و تبسم بر لبان داري بيا تا دست پرخونت به خواب آرم به گهواره كه تو اندر گلو تير جفاي ظلم ما داري ترحم كس نكرد آخر بر احوال پريشانت تو اي مادر كجا تاب چو اين درد گران داري نه شير و جرعه ي آبي كه ريزم در گلوي تو بميرم من در صحرا كه اين سان ميزبان داري
  • 9:11
    رقيه با سر شاه شهيدان چنين گفتا به صد آه و به افغان پدر جان من به قربان سر تو سر از تن جدا كو پيكرت كو پدر با آن همه مهر نهاني چرا امشب به من نامهرباني چرا خاموشي اي باب كبارم نمي پرسي چرا احوال زارم ز كوفه تا به اين ويرانه سيرم پياده در بيابان ها دويدم ببين نيلي شده روي نكويم ز بس سيلي زده خولي به رويم رقيه بر سر شاه شهيدان چنين گفتا به صد آه و به افغان پدر جانم به قربان سر تو سر از تن جدا كو پيكرت كو
  • 4:44
    چرا مادر علي‌اصغر گلوي خون‌فشان داري چرا چشمان پر آب و تبسم بر لبان داري بيا تا جسم پرخونت بخوابانم به گهواره كه تو اندر گلو تيغ جفاي ظالمان داري بيا تا بند قنداقت گشايم اي علي‌اصغر كنون با پيكري پرخون در آغوشم مكان داري
  • 11:05
    چرا مادر علي‌اصغر گلوي خون‌فشان داري چرا چشمان پرآب و تبسم بر لبان داري بيا تا جسم پرخونت بخوابانم به گهواره كه تو اندر گلو تيغ جفاي ظالمان داري بيا تا بند قنداقت گشايم اي علي‌اصغر كنون با پيكري پرخون در آغوشم مكان داري نه شير و جرعه ي آبي كه ريزم در گلوي تو بميرم من در اين صحرا، كه اين سان ميزبان داري
  • 7:43
    هرگز كسي چون من تن بي‌سر نبوسيد بوسيدم آن جايي كه پيغمبر نبوسيد حيدر نبوسيد زهرا نبوسيد حتي نسيم صحرا نبوسيد وقتي در آن درياي خون زينب شنا كرد لب بر لب ببريده ي او آشنا كرد گفت اي حسين جان، كو مغز پاكت تا كي ببينم بر روي خاكت

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی