display result search
- 1807
اقلیم خوزستان
ترانه ی پاپ در وصف خوزستان
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید درخشانش
خوشا کارون گوهربار و اروند خروشانش
خوشا اهواز روشنگر، عروس ساحل کارون
که همپای صدف می پرورد گوهر به دامانش
خوشا بر ساحل اروند و زیبا شهر آبادان
که شهد زندگی بارد ز نخلستان احسانش
به خرمشهر سفر کن تا ببینی شهر مظلوم را
بود یادآور عشقی شباهنگ بلم رانش
به دشت خرم دزفول که گردد کام جان شیرین
ز بار نیشکر در تپه های شکرستانش
شنو با گوش دل راز نهان شوش نام آور
جواهر راستین بر قدرت دیرین دورانش
چه خوش باشد که مشتاقانه هنگام سفر گیری
نشان از خطه ی زرپرور مسجد سلیمانش
خوشا بر آفتاب بختیاری زان که می بیند
بلوری در پلنگان ستیغ کوهسارانش
بهار بهبهان آغاز گردد با گل نرگس
که جان گیرد دل پژمرده با عطر بیابانش
نمی دانم به شهر نفت و سنگ آیا گذر کردی
دیار هفتگل را گویم و شور جوانانش
چو بگشودی کتاب آفرینش را تو می خوانی
حدیث رام و هرمز را ز تاریخ نیاکانش
چو پنهان می شود رخساره ی خورشید روشنگر
درخشد چهر شوشتر با صفای آبشارانش
به ایذه کن سفر تا که ببینی دشت نی داوود
بیا بنگر صفای بی دریغ شالیکارانش
اگر خورشید غم رنگین کند چهر جنوبی را
بری می بینی از مهر و صفا همواره خندانش
نگارینا به خوزستان سفر کن، میزبانی بین
که جان می ریزد از مهر و صفا در پای مهمانش
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید درخشانش
خوشا کارون گوهربار و اروند خروشانش
خوشا اهواز روشنگر، عروس ساحل کارون
که همپای صدف می پرورد گوهر به دامانش
خوشا بر ساحل اروند و زیبا شهر آبادان
که شهد زندگی بارد ز نخلستان احسانش
به خرمشهر سفر کن تا ببینی شهر مظلوم را
بود یادآور عشقی شباهنگ بلم رانش
به دشت خرم دزفول که گردد کام جان شیرین
ز بار نیشکر در تپه های شکرستانش
شنو با گوش دل راز نهان شوش نام آور
جواهر راستین بر قدرت دیرین دورانش
چه خوش باشد که مشتاقانه هنگام سفر گیری
نشان از خطه ی زرپرور مسجد سلیمانش
خوشا بر آفتاب بختیاری زان که می بیند
بلوری در پلنگان ستیغ کوهسارانش
بهار بهبهان آغاز گردد با گل نرگس
که جان گیرد دل پژمرده با عطر بیابانش
نمی دانم به شهر نفت و سنگ آیا گذر کردی
دیار هفتگل را گویم و شور جوانانش
چو بگشودی کتاب آفرینش را تو می خوانی
حدیث رام و هرمز را ز تاریخ نیاکانش
چو پنهان می شود رخساره ی خورشید روشنگر
درخشد چهر شوشتر با صفای آبشارانش
به ایذه کن سفر تا که ببینی دشت نی داوود
بیا بنگر صفای بی دریغ شالیکارانش
اگر خورشید غم رنگین کند چهر جنوبی را
بری می بینی از مهر و صفا همواره خندانش
نگارینا به خوزستان سفر کن، میزبانی بین
که جان می ریزد از مهر و صفا در پای مهمانش
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:49
کاربر مهمان