display result search
منو

فریدون مشیری

  • 26 قطعه صوتی
  • 02 پلی لیست
  • 26 پادکست

زندگی نامه

فریدون مشیری در 30 شهریور 1305 در تهران به دنیا آمد. از خردسالی به شعر علاقه داشت. در دبیرستان و سال های اول دانشگاه، دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. آشنایی با قالب های شعرنو، او را از ادامه شیوه کهن بازداشت، اما راهی میانه را برگزید.
فریدون مشیری در سی ام شهریور 1305 در تهران به دنیا آمد. جدّ پدری اش به واسطه‌ی ماموریت ادرای به همدان منتقل شده بود و از سرداران نادرشاه بود. پدرش، ابراهیم مشیری افشار، فرزند محمد، در سال 1275 شمسی در همدان متولد شد و در ایام جوانی به تهران آمد و از سال 1298 در وزارت پست مشغول خدمت شد. او نیز از علاقه مندان به شعر بود و در خانواده او همیشه زمزمه اشعار حافظ و سعدی و فردوسی به گوش می رسید.
مشیری سال‌های اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران بود و سپس به علت ماموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چندسال دوباره به تهران باز گشت و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبیرستان ادیب رفت. به گفته خودش: «در سال 1320 که ایران دچار آشفتگی هایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با اینکه در همه دوران کودکی ام به دلیل اینکه شاهد وضع پدرم بودم و از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی مشکلات خانوادگی و بیماری مادرم و مسائل دیگر سبب شد که من در سن 18 سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار 33 سال ادامه یافت.
او از دوران نوجوانی به شعر علاقمند شد و ازهمان سالها شعر سرودن را آغاز کرد بطوری که دراولین سال‌های دوران دانشجویی دفتری از غزل و مثنوی داشت و از 1330 به بعد آثارش را انتشار داد و علاقمندان بسیاری پیدا کرد.
مادرش اعظم السطنه، ملقب به خورشید، به شعر و ادبیات علاقه مند بود و گاهی شعر می‌گفت و پدرمادرش، میرزا جوادخان مؤتمن الممالک نیز شعر می‌گفته و "نجم" تخلص می‌کرده و دیوان شعری دارد که چاپ نشده است.
مشیری همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد، و در همان سال مادرش در سن 39 سالگی در گذشت که اثر عمیقی در او بر جا گذاشت. روزها به کار مشغول بود و شب‌ها به تحصیل ادامه داد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر، در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد کرد، اما او کار در مطبوعات را رها نکرد. از سال 1332 تا 1351 مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات که بعدها به نام "هفت تار چنگ" نامیده شد، به همه زمینه های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحه معرفی شدند.
مشیری در سال‌های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه و زن روز را برعهده داشت.
فریدون در سال 1333 ازدواج کرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. او هم پس از ازدواج، تحصیل را ادامه نداد و به کار مشغول شد. فرزندان فریدون مشیری، بهار (متولد 1334) و بابک (متولد 1338) هر دو در رشته معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران تحصیل کردند.
مشیری سرودن شعر را از پانزده سالگی شروع کرد. سروده های نوجوانی او تحت تأثیر شاهنامه خوانی‌های پدرش شکل گرفته که از آن جمله این شعر اوست:
چرا کشور ما شده زیر دست
چرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر که آید ز بیگانگان
پی قتل ایران ببندد میان
چرا جان ایرانیان شد عزیز
چرا بر ندارد کسی تیغ تیز
برانید دشمن ز ایران زمین
که دنیا بود حلقه، ایران نگین
چو از خاتکی این نگین کم شود
همه دیده ها پر زشبنم شود
انگیزه سرودن این شعر واقعه شهریور 1320 بوده است. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در 28 سالگی با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی به چاپ رسید (نوروز سال 1334).
مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سال‌های 1350 تا 1357 عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه گل‌های تازه رادیو ایران در آن سال‌ها داشت. این آشنایی با موسیقی و تئاتر ایران از سال‌های خیلی دور از طریق خانواده مادری به او منتقل شده بود. فضل الله بایگان، دایی فریدون، در تئاتر بازی می‌کرد و منزل او در خیابان لاله زار قرار داشت و در آن سال‌هایی که از مشهد به تهران می آمدند، هر شب موسیقی گوش می‌کردند. مهرتاش، مؤسس جامعه باربد، و ابوالحسن صبا نیز با فضل الله بایگان دوست بودند و شب‌ها به نواختن سه تار یا ویولون می‌پرداختند و مشیری که در آن زمان 15-14 ساله بود، مشتاقانه به شنیدن این موسیقی دل می داد.
او در سال 1377 به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی اش در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در 24 ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه های برکلی و نیوجرسی به طور بی سابقه ای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال 1378 طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.
مشیری در دوران شاعری خود، در هیچ عصری متوقف نشده است. شعرش بازتابی از همه ی مظاهر زندگی و حوادثی است که پیرامون او در جهان گذشته و همواره، ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی و بیانگر همه ی احساسات و عواطف انسانی بوده و بیش از همه خدمتگزار انسانیت است.
او همچنین سال ها در برخی از مجلات معروف همچون: ماهنامه سخن، مجله گشوده، سپید و سیاه قلم زده و همکاری نزدیکی با نشریات داشته است.

کتاب های اشعار او به ترتیب عبارت‌اند از:
تشنه توفان، گناه دریا، نایافته، ابر و کوچه، بهار را باور کن، از خاموشی، مروارید مهر، آه باران، از دیار آشتی، با پنج سخن سرا، لحظه ها و احساس و آواز آن پرنده غمگین.

گزینه های اشعار او عبارتند از:
پرواز با خورشید، برگزیده ها، گزینه اشعار سه دفتر، دلاویزترین، یک آسمان پرنده و همچنین برگزیده ای از کتاب اسرارالتوحید به نام یکسان نگریستن.

فریدون مشیری، سرانجام، پس از نیم قرن حضور در فضای شعر، در آبان ماه 1379 در سن 74 سالگی بر اثر بیماری، چشم از جهان فرو بست.

برخی از قطعات موسیقی که براساس اشعار فریدون مشیری ساخته شده است:

سرود بهار (بوی باران)-فرهاد فخرالدینی/ فریدون فرهی - (گروه کر)
بهارم دخترم-فرهاد فخرالدینی
آخرین جرعه این جام-فرهاد فخرالدینی/ علیرضا قربانی
اشتیاق-فرهاد فخرالدینی / علیرضا قربانی
نیایش-فرهاد فخرالدینی / محمد رضا شجریان
می ناب-روح‌الله خالقی / کاوه دیلمی
دل تنگ-فؤاد حجازی / محمد اصفهانی
آلبوم لبریز- بابک مشیری
کهکشان عشق- محمد سریر/ محمد نوری
آخرین جرعه این جام- نصرالله معین
خوش به حال غنچه‌های نیمه باز-/ بیژن خاوری
کوچه (بی تو مهتاب)-خواننده و آهنگ‌ساز : حسین دهقان - نوازندگان : حسین دهقان و امیر حسین محمودی / سبک : پاپ
شبها که می‌سوخت/سهیل نفیسی
دام (نام ترانه: پرواز)/لوگا رامین ترکیان/مامک خادم/خسرو انصاری/گروه حقیقت انتخاب Axiom of Choice
با برگ (نام ترانه: حریق خزان) -مهیار علیزاده / علیرضا قربانی

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

از این هنرمند

گالری تصاویر

صدای موسیقی