display result search
منو

حریر شبنم

  • 8 قطعه
  • 7':17" مدت زمان
  • 84 دریافت شده
موسیقی دستگاهی
مجید درخشانی (تار)
شاهو عندلیبی (نی و دف)
کاوه معتمدیان (کمانچه)
مهرداد ناصحی ( قیچک آلتو)
آزاد میرزاپور (تار)
امین گلستانی (عود، بم تار)
کامران یعقوبی (تنبک)
ایوب صادقی نژاد ( تنبک)
نسترن هاشمی (سنتور)
شاهین صفایی ( بم تار)
سپهر لاجوردی (تار)
ارسلان پالیزبان (تنبور)

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 5:52
    فرياد از آن نرگس مستي كه تو داري آه از دل بيگانه پرستي كه تو داري ترسم كه يك از اهل وفا زنده نماند در كشتن اين طايفه دستي كه تو داري
  • 4:32
    بوي زلفت در جهان افكنده ‌اي خويشتن را بر كران افكنده‌ اي مي نيايي در ميان عاشقان عاشقان را در گمان افكنده‌ اي هر كه را دردي است اندر عشق تو خويشتن در پيش آن افكنده ‌اي (عطار)
  • 6:04
    اي ساربان آهسته ران كارام جانم مي ‌رود و آن دل كه با خود داشتم با دلستانم مي ‌رود من مانده‌ ام مهجور از او بيچاره و رنجور از او گويي كه نيشي دور از او در استخوانم مي‌ رود گفتم به نيرنگ و فسون پنهان كنم ريش درون پنهان نمي‌ ماند كه خون بر آستانم مي‌ رود محمل بدار اي ساروان تندي مكن با كاروان كز عشق آن سرو روان گويي روانم مي‌ رود با آن همه بيداد او وين عهد بي‌ بنياد او در سينه دارم ياد او يا بر زبانم مي ‌رود در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم مي ‌رود (سعدي)
  • 7:53
    بنال بلبل اگر با منت سر ياري ست كه ما دو عاشق زاريم و كار ما زاري ست در آن زمين كه نسيمي وزد ز طره دوست چه جاي دم زدن نافه‌ هاي تاتاري ست قلندران حقيقت به نيم جو نخرند قباي اطلس آن كس كه از هنر عاري ست سحر كرشمه چشمت به خواب مي‌ديدم زهي مراتب خوابي كه به ز بيداري ست دلش به ناله ميازار و ختم كن حافظ كه رستگاري جاويد در كم آزاري ست (حافظ)
  • 8:25
    اي مهربان ‌تر از برگ در بوسه‌ هاي باران بيداري ستاره در چشم جويباران آيينه نگاهت پيوند صبح و ساحل لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران باز آ كه در هوايت خاموشي جنونم فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران اي جويبار جاري زين سايه برگ مگريز كاين گونه فرصت از كف دادند بي شماران وين نغمه ي محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقي ست آواز باد و باران (محمدرضا شفيعي‌ كدكني)
  • 4:32
    اي لاله واژگون سرت بالا كن زان سلسله‌ ي زلف دو تار را وا كن چشمم نگران ساقه‌ ي تاب تو بود برگت بفكن قيامتي بر پا كن گفتي كه به سر شور تو را دارم و بس بر خاك دلم بذر تو مي‌ كارم و بس گر عهد تو اين بود كه ما در همه عمر از چشم ترم ظلم تو مي بارم و بس زان دم كه دلم را به دل تو كار افتاد عقلم به كف كودك بازار افتاد وين كهنه طبيب همه رندان هيهات بر درگه آن نرگس بيمار افتاد در باز ي عشق جان و تن سوخته ايم اين نرد بلا را ز كه آموخته ايم صد شكوه ز معشوق به دل ماند و دريغ لبها به نخ طره ي او دوخته ايم (شهرام اقوامي)
  • 6:55
    به مژگان خاك چينم زين گذرگاه كه شايد بگذرد دلبر از اين راه آخ به آب ديده نم پاشم در اين جا كه گرد راه ننشيند بر آن ماه ز هجرانت دل ديوانه دارم به صحراي غمت كاشانه دارم به اميد وصالت اي گل من چو بلبل ناله ي مستانه دارم اگر خواهي بسوزاني جهان را رخي بنما بيفشان گيسوان را بت فايز اشارت كن به ابرو بكش تيغ و بكش پير و جوان را (فايز دشتستاني)
  • 7:17
    ساقيا ميخانه واكن دل خمار آورده ‌ام از برايش صد هزاران غصه بار آورده ‌ام آنقدر در خلوتم زلف كمندش بافم تا چو حلاج عاقبت سر را به دار آورده ‌ام روي خاكي از محبت زير باراني ز اشك جاي خرمن‌ هاي گل خروار خار آورده ‌ام كه عهد شيرين كام فرهاد دگر مي پرورد بيستون را من به سفتن چشمه سار آوارده ام مدعي را وعده اي از آسمان دل مي برد من فلك را زير پاهاي نگار آورده ام هر غباري از پي رد سواري مي رسد بي سواري در افق تنها غبار آورده ام آنكه صياد دلم بود از در چشمم گذشت خود منم كان شير را پيش شكار آورده ام (شهرام اقوامي)

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی