display result search
منو

سفید و سیاه

  • 4 قطعه
  • 6':33" مدت زمان
  • 42 دریافت شده
بازخوانی چند تصنیف قدیمی ساخته عمادالدین رام با صدای عبدالحسین مختاباد

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 5:58
    نسيم خاك كوي تو بوي بهار مي ‌دهد شكوفه زاد از روي تو بوي بوي بهار مي ‌دهد چو دسته‌ هاي سنبله كنار هم فتاده‌اي به روي شانه موي تو بوي بهار مي ‌دهد چو برگ ياس نو رسي كه ديده چشم من بسي سپيدي گلوي تو بوي بهار مي‌دهد تو اي كبوتر حرم ترانه هاي صبحدم بخوان كه هاي و هوي تو بوي بهار مي دهد براي من كه جز خزان نديده ام در اين جهان بهشت آرزوي تو بوي بهار مي دهد تو اي بنفشه موي من بيا شبي به كوي من كه صبح كامجوي تو بوي بهار مي دهد چه نرگسي چه سوسني چه سبزه اي چه گلشني هميشه رنگ و بوي تو بوي بهار مي دهد
  • 6:13
    چرا تو جلوه ساز اين بهار من نمي شوي چه بوده آن گناه من كه يار من نمي شوي بهار من گذشته شايد شكوفه جمال تو شكفته در خيال من چرا نمي كني نظر به زردي جمال من بهار من گذشته شايد تو را چه حاجت نشانه من تويي كه پا نمي نهي به خانه من چه بهتر آن كه نشنوي ترانه من نه قاصدي كه از من آرد گهي بسوي تو سلامي نه رهگذاري از تو آرد گهي براي من پيامي بهار من گذشته شايد غمت چو كوهي به شانه من ولي تو بي غم از غم شبانه من چو نشنوي فغان عاشقانه من خدا تورا از من نگيرد نديدم از تو گر چه خيري بياد عمر رفته گريم كنون كه شمع بزم غيري بهار من گذشته شايد چرا تو جلوه ساز اين بهار من نمي شوي چه بوده آن گناه من كه يار من نمي شوي بهار من گذشته شايد شكوفه جمال تو شكفته در خيال من چرا نمي كني نظر به زردي جمال من بهار من گذشته شايد
  • 5:56
    بي كلام ترانه
  • 6:33
    چـون شبنم كه هر سحر در گلشن با مستي به بستر گل خفته چشمانش به زير گيسو هر شب چون نرگس كه پاي سنبل خفته دو ديـده سبزش چو مـوج دريايي نگه مگو هر دم خروش و غوغايي او ز مستي همه شب به خواب نازي كه مگو من و دل ديده بر او به سوز و سازي كه مگو مي‌ترسم سپيده دم چون آيد دو ديده را بگشايد مرا نبيند گـر بـيـنـد به ديـده بـيـدارم نگاه قـهـرآميزي روا نبيند چه كنم پرسد اگر، چه طور يا چه كسي از اين سخن چه كنم، چه كنم تو بدان يارب كه مرا كشد اين غم دل كه چه بشنيدم چـون شبنم كه هر سـحـر در گلشن با مستي به بستر گل خفته چشمانش به زير گيسو هر شب چون نرگس كه پاي سنبل خفته دو ديـده سبزش چو مـوج دريايي نگه مگو هر دم خروش و غوغايي او ز مستي همه شب به خواب نازي كه مگو من و دل ديده بر او به سوز و سازي كه مگو مي‌ترسم سپيده دم چون آيد دو ديده را بگشايد مرا نبيند گـر بـيـنـد به ديـده بـيـدارم نگاه قـهـرآميزي روا نبيند چه كنم پرسد اگر، كنار اين بستر من چرا بهم نزدي مژه‌اي تو بدان يارب كه مرا كشد اين غم دل كه چه بشنيدم

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی