display result search
- 1645
سکوت شب
تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
مباد آن شب که بانگ مستی سکوت شب را به هم نمی زد
به راه میخانه می پرستی به عشق و مستی قدم نمی زد
نمی شنیدی دگر سرودی ، نوای رودی ، نه بانگ عودی
سکوت تاریک خفتگان را فغان مرغی به هم نمی زد
خدنگ رعدی و تیر برقی نمی جهید از کمان طوفان
سرشک کوشان چشم ابری نمی به مژگان غم نمی زد
به کوی رندی و عشق بازی سری به سامان علم نمی شد
شبی خردور نزار و خسته هنر زبان از حماسه بسته
سخن نفس در گلو شکسته ، که دشنه می دید و دم نمی زد
مباد شامی بدان سیاهی بدان زبونی بدان تباهی
که فتنه سنگی مگر به بال کبوتران حرم نمی زد
مباد شامی و شام تاری چنان ز عشق و امید عاری
که قصه ی غربت بشر را تکان دستی به هم نمی زد
مباد آن شب که بانگ مستی سکوت شب را به هم نمی زد
به راه میخانه می پرستی به عشق و مستی قدم نمی زد
نمی شنیدی دگر سرودی ، نوای رودی ، نه بانگ عودی
سکوت تاریک خفتگان را فغان مرغی به هم نمی زد
خدنگ رعدی و تیر برقی نمی جهید از کمان طوفان
سرشک کوشان چشم ابری نمی به مژگان غم نمی زد
به کوی رندی و عشق بازی سری به سامان علم نمی شد
شبی خردور نزار و خسته هنر زبان از حماسه بسته
سخن نفس در گلو شکسته ، که دشنه می دید و دم نمی زد
مباد شامی بدان سیاهی بدان زبونی بدان تباهی
که فتنه سنگی مگر به بال کبوتران حرم نمی زد
مباد شامی و شام تاری چنان ز عشق و امید عاری
که قصه ی غربت بشر را تکان دستی به هم نمی زد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه