display result search
منو

تصنیف‌هایی با اجرای علی رستمیان

  • 14 قطعه
  • 2':35" مدت زمان
  • 90 دریافت شده
آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
نوازنده‌ی کمانچه: آوا رستمیان
نوازنده‌ی سنتور: محمدرضا رستمیان

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 4:28
    بخوان مرا اي باراندر اين شب پاييزاناگر نباري بر من باغ بي‌بهارمشده پريشان بي تو روز و روزگارمسري بزن اي باران به تك‌درخت تنهابشوي از اين دلخسته، غبار بي‌كسي راتو چه مي‌داني چه كرده باد و طوفان با منتو چه مي‌داني چه كرده عشقت اي جان با منچه غمي داري كه بي تو خسته و مسكينمتو نمي‌باري كه بي‌ترانه و غمگينمتو اگر باشي چه غم از پاييزچو بهارانم من شيدا نيزنخورم با تو غم فردا رابزنم آتش شب غم ها راتو مرا بخوان كه شاديبه سراغم آيد اي گلتو ماه من خورشيد منيبه سايه‌ها سر خم نكنمتو بيا كه زندگاني سوي باغم آيد اي گل تو بيا چون بارانتو عشق من اميد منيز نااميدي دم نزنمسر ياري اي مه رو تو اگر داري با من تو بمان آري با من تو بماناسماعيل فرزانه
  • 5:33
    يار تو مرو تو مرو تو مروصنما چو ز دام تو دل نرهد چه غم ار سر و جان بروديار تو مرو تو مرو تو مروبت من تو و جلوه‌ي آن رخ ماه من و شكوه‌ي بخت سياهبه خدا تو به چهره مهي چه هراسم از اين سيهييار تو مرو تو مرو تو مرونه به‌جز وصل‌ت هوسي نه جز تو دل سپارم به كسيمه من ز كنارم يگانه دلدارم تو مرو تو مرو تو مروتو نويدي، نويد دولت، فروغ هستيشرنگ ساغر، نشاط مستي نور مهري رشك ماهي، بوي گليتو سروري، سرور دل‌ها، صفاي بستان سرشك شبنمنواي مرغان شور عشقي، بانگ نايي، سوز دليبه خدا در كمند زلفت چنان اسيرم كه بي‌رخت از زمانه سيرممي‌ميرم ز كنارم يگانه دلدارم تو مرو تو مرو تو مرومن فداي چشم مستت تو مرو جان كجا برم ز دستت تو مرو تو مرومعين افشار
  • 5:35
    ديده در راهت نهم دردانه بارانت كنمچهره‌ي زيبا نما تا جان به قربانت كنممثل زلف دلفريبت سر به پايت مي‌نهمبخت اگر ياري كند در خانه مهمانت كنمجان من روزي بيا در اين چمن مثل بهاراز رخت با جلوه‌اي در باغ دل‌ها گل بكارمهر تابانم بيا نور از تو گيرد آسمانبي‌فروغ روي تو شد روزم چون شام تاراين دل من مثل غنچه پرده پرده خون گرفتبس‌كه من در كوچه‌ي شوقت كشيدم انتظارمحمود شاهرخي
  • 3:05
    ما نه زان محتشمانيم كه ساغر گيرندو نه زان مفلسكان كه بز لاغر گيرندما از آن سوختگانيم كه از لذت سوزآب حيوان بهلند و پي آذر گيرندنااميدان كه فلك ساغر ايشان بشكستچو ببينند رخ ما طرب از سر گيرندآنكه زين جرعه كشد جمله جهانش نكشدمگر او را به گليم از بر ما برگيرندبه يكي دست مي خالص ايمان نوشندبه يكي دست دگر پرچم كافر گيرندمولوي
  • 5:23
    گل‌هاي باغم دلپذيره بوي عطرش عالم گيرهمي‌گردم دور گل‌هاش در زيبايي بي‌نظيرهلاله و ريحونم داره مرغ نواخونم دارهارغوان گلگونم داره بيا بيا به باغ گل سراغ گلسنبل خواب نرگس بيدار بلبل مست قمري هوشيارگل‌هاي باغم دلپذيره بوي عطرش عالم گيرهچه باغي گل فراوان در اين باغ گل‌هاي باغم دلپذيرهببين بلبل نواخون در اين باغ گل‌هاي باغم دلپذيرهبه ياد روي دلداري دل آزار گل‌هاي باغم دلپذيرهدل آلاله پرخون در اين باغ گل‌هاي باغم دلپذيرهگل‌هاي باغم دلپذيره بوي عطرش عالم گيرهمي‌گردم دور گل‌هاش در زيبايي بي‌نظيرهخداوندا دل مو بي‌قراره گل‌هاي باغم دلپذيرهچو موجي بي‌سكون از عشق ياره گل‌هاي باغم دلپذيرهبه گلشن چون روم گل را ببينم گل‌هاي باغم دلپذيرهبه راهش چشم مو در انتظاره گل‌هاي باغم دلپذيرهمحمود شاهرخي
  • 5:08
    شد ز غمت خانه‌ي سودا دلمدر طلبت رفت به هرجا دلمدر طلب زهره رخ ماهرومي‌نگرد جانب بالا دلماز طلب گوهر گوياي عشقموج زند موج چو دريا دلماز دل تو در دل من نكته‌هاستوه چه ره است از دل تو تا دلمگر نكني بر دل من رحمتيواي دلم واي دلم وا دلممولوي
  • 5:17
    مهربان ماهم يار دلخواهممهربان ماه من اي دلبر دلخواه مرامي‌كند مستم عطر گيسويتچشم افسونگر تو مي‌برد از راه مراگفتي اي عاشق بيچاره چرا مي‌ناليمي‌كشد چون موج سويت اي ماهدر شب زلف تو اين ناله و اين آه مرابخت و اقبال من آن باد كه با جذبه‌ي عشقببري پيش خود اي ماه ازين چاه مرامن نه دلبسته اين خاك سياهم كه ز جامي‌كند عشق تو گر كوهم اگر كاه مراشوق ديدار زده شعله به جانم تا صبحنازنين يارچشم بيدار مرا، ورد شبانگاه مرااسماعيل فرزانه
  • 4:55
    بيا گل نوبهارم ز عشقت بي‌قرارم روز و شب در انتظارمبگو گل من كجايي چرا پيشم نيايي كه ببيني حال زارمتو دوري از برم اي گلعذارم بيا گل نوبهارمسر باغ و چمن ديگر ندارم بيا گل نوبهارمرخ زردم ببين با چشم گريون بيا گل نوبهارمز عشقت در به در در هر ديارم بيا گل نوبهارمبيا گل نوبهارم ز عشقت بي‌قرارم روز و شب در انتظارمبگو گل من كجايي چرا پيشم نيايي كه ببيني حال زارمبود غم در دلم بسيار بسيار بيا گل نوبهارمنمي‌پرسي كه چوني اي دل افكار بيا گل نوبهارماگه پرسي برايت مي‌شمارم بيا گل نوبهارمغم دل را چو ني با ناله‌ي زار بيا گل نوبهارمبيا گل نوبهارم ز عشقت بي‌قرارم روز و شب در انتظارمبگو گل من كجايي چرا پيشم نيايي كه ببيني حال زارمدل تنگم ز سنگ غم شكسته بيا گل نوبهارمبه تيغ نامرادي گشته خسته بيا گل نوبهارمببين از دوريت اي نازنينم بيا گل نوبهارمغبار حسرتم در دل نشسته بيا گل نوبهارممحمود شاهرخي
  • 5:55
    دل نمي‌كنم از تو ميهنمخاك پاك تو پاره تنمجز به ياد تو دم نمي‌زنمروح و روان مي‌دانمتملك جهان مي‌خوانمت منهرجا كه باشم ميهنمبا ياد تو سر مي‌كنم مناز غم دوران در امان باشيجان من ايران جاودان باشيبه صفاي تو نباشدبه جهان ملك و دياري وطنمتو به دنيا چو بهشتيتو چنان باغ بهاري وطنمدمي از تو جدا شدنم نتوانمبه خدا به خدا وطنم نتوانمكرامت سعيدي
  • 5:58
    شب عاشقان بي دل چه شبي دراز باشدتو بيا كز اول شب در صبح باز باشدعجبست اگر توانم كه سفر كنم ز كويتبه كجا رود كبوتر كه اسير باز باشدبه كرشمه‌ي عنايت نظري به سوي ما كنكه دعاي دردمندان ز سر نياز باشدسخني كه نيست طاقت كه ز خويشتن بپوشمبه كدام دوست گويم كه محل راز باشددگر چو باز بيني غم دل مگوي سعديكه شب وصال كوتاه و سخن دراز باشدقدمي كه برگرفتي به وفا و عهد ياراناگر از بلا بترسي قدم مجاز باشدسعدي
  • 4:29
    چه روي است آن كه پيش كاروان استمگر شمعي به دست ساربان استجمال ماه پيكر بر بلنديبدان ماند كه ماه آسمان استخداوندان عقل اين طرفه بينندكه خورشيدي به زير سايبان استتو را گر دوستي با ما همين بودوفاي ما و عهد ما همان استوفا كرديم و با ما غدر كردندبرو سعدي كه اين پاداش آن استندانستي كه در پايان پيرينه وقت پنجه كردن با جوان استسعدي
  • 4:32
    از ناي جانم نواي دل بيرون نيايداز سينه‌ي من چو مرغ حق جز خون نيايداي عاشقان در روزگاران زار و محزون و شيداچو من دگر مجنون نيايددر سينه داغي ز سوز دل چون لاله دارمبر چهره اشكي ز خون دل چون ژاله دارممن چون ني دل خسته‌ي دور از نيستانشور و فرياد و غوغا در انجمن با ناله دارمنقش نگارم چون در دل آيدعيش مدامم زان حاصل آيدهر شب كه من يادش كشم چون جان در آغوشوقت سحر از بسترم بوي گل آيدمحمود شاهرخي
  • 5:28
    يوسف عزيزم كو اي برادران رحميكز غمش عجب بينم حال پير كنعانيمي‌روي و مژگانت خون خلق مي‌ريزدتند مي‌روي جانا ترسمت فرو مانيپيش زاهد از رندي دم مزن كه نتوان گفتبا طبيب نامحرم حال درد پنهانيزاهد پشيمان را ذوق باده خواهد كشتعاقلا مكن كاري كآورد پشيمانيدل ز ناوك چشمت گوش داشتم ليكنابروي كماندارت مي‌زند به پيشانيجمع كن به احساني حافظ پريشان رااي شكنج گيسويت مجمع پريشانيحافظ
  • 2:35
    مژده اي دل پيك جانان مي‌رسداز دل شب صبح خندان مي‌رسدچشم ساقي روشناي محفل استبا طلوعش نور ايمان مي‌رسدهمچو بلبل در غم گل ناله كنبا نوايت گل به بستان مي‌رسدمژده آمد فصل هجران مي‌رودعاشقان را وقت سامان مي‌رسدحسن عسگري

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی