ترانهی پاپ
وقتی که می گذشت
بر چهره خنده داشت
مثل نسیم بود حال پرنده داشت
قرآن و اشک شوق
امید و اضطراب میرفت و بین ما
آیینه بود و آب
مثل شتاب رود با برکه قهر بود
همراه رفتنش
تکبیر شهر بود ما خسته میشدیم
او خستگی نداشت
زیرا به جز خدا دلبستگی نداشت
گفتن رفته است تا زندگی کند
در یک شب سیاه تابندگی کند
وقتی که می گذشت
بر چهره خنده داشت
مثل نسیم بود حال پرنده داشت
قرآن و اشک شوق
امید و اضطراب میرفت و بین ما
آیینه بود و آب
مثل شتاب رود با برکه قهر بود
همراه رفتنش
تکبیر شهر بود ما خسته میشدیم
او خستگی نداشت
زیرا به جز خدا دلبستگی نداشت
گفتن رفته است تا زندگی کند
در یک شب سیاه تابندگی کند
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:03
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه