display result search
منو

سیب نقره ای

  • 5 قطعه
  • 4':54" مدت زمان
  • 19 دریافت شده
موسیقی پاپ

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 6:33
    همواره عشق بي خبر از راه مي رسد چونان مسافري كه به ناگاه مي رسد وامي نهم به اشك و به مژگان تداركش چون وقت آب و جاروي اين راه مي رسد اينت زهي شكوه كه نزدت سلام من با موكب نسيم سحرگاه مي رسد با ديگران نمي نهدت دل ، به دامنت چندان كه دست خواهش كوتاه مي رسد ميلي كمين گرفته پلنگانه در دلم تا آهوي تو ،كي به كمين گاه مي رسد هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب وقتي كه سيب نقره اي ماه مي رسد حسين منزوي
  • 5:33
    بي تو به سامان نرسم ، اي سر و سامان همه تو اي به تو زنده همه من ، اي به تنم جان همه تو من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو هركه و هركس همه تو ، اي همه تو ، آن همه تو من كه به درياش زدم تا چه كني با دلِ من تخت تو و ورطه ي تو ساحل و طوفان همه تو اي همه دستان ز تو و مستي مستان ز تو هم ، رمز نيستان همه تو ، راز نيستان همه تو شور تو آواز تويي ، وقت و شيراز تويي ، جاذبه ي شعر تو ، جوهر عرفان همه تو همّتي اي دوست كه اين نامه ز خود سان بكشم اي همه خورشيد تو و خاك و باران همه تو بي تو به سامان نرسم ، اي سر و سامان همه تو اي به تو زنده همه من ، اي به تنم جان همه تو من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو هركه و هركس همه تو ، اي همه تو ، آن همه تو من كه به درياش زدم تا چه كني با دلِ من تخت تو و ورطه ي تو ساحل و طوفان همه تو حسين منزوي
  • 7:40
    روزي اين حنجره آوازي داشت به افق پنجره ي بازي داشت قفس سينه اگر مي شد باز مرغ اين غمكده پروازي داشت شب همه شب به هوا چرخ مي زد روز با زمزمه آوازي داشت نغمه در نغمه غزل مي پرداخت پرده در پرده ي دلسازي داشت دم كه مي زد ز نيستان مي زد ناي و ني در گره رازي داشت شاخه در شاخه هم آغوش نسيم چون شباهير شب آوازي داشت غصه با جام جهان مي نيگفت قصه با مست سر اندازي داشت مرغك من خاموش گشته اي كاش اين سر انجام سر آغازي داشت مشفق كاشاني
  • 5:20
    سينه پر شورم و آواز را گم كرده ام بال و پر دارم ولي پرواز را گم كرده ام رونق انجام من در خانه ي آواز ماند چهل كليد خانه ي آوار را گم كرده ام چارقم سر ، پاي تندر ، بي اگر دروازه وار آه ، اما رفتن تك تاز را گم كرده ام چشم در راهم نگاهم بيكران را آرزوست حاصل اما چشم و چشم انداز را گم كرده ام هاي و هويي دارم و در غربتم از اين غرور سازم اما زخمه ي دمساز را گم كرده ام هم نواي خويش بودم در گذار زندگي هم نوا و هم نواپرداز را گم كرده ام طفل بازيگوش عشقم ، درس و مشقم عشق و عيش راه مكتب خانه ي شيراز را گم كرده ام در نمازم راز دارم با خداي چاره ساز راز را گم كرده ام همراز را گم كرده ام پيرايه يغمايي
  • 4:54
    دوستي گلداني است كه نشسته است در ايوان سفر و دميده است در او تازه گلي چار فصلش همه سبز ، كاشتي شاخه ي او عطري از عاطفه در او جاري تارش از ململ عشق پودش از مخمل ابر سينه اش بركه ي باران بلور دامنش از شبنم پرگوهر بر لب هر برگش ، نقشي از خنده ي شيرين بهار از طراوت سرشار بشكند روزي اگر ساقه اي از اين گل سرخ دل ما مي شكند ، دوستي مي ميرد آشتي مي رود از خانه ي ما مي شود پاي خزان باز به كاشانه ي ما مشفق كاشاني

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی