برنامه ای با اجرای آواز: غلامحسین بنان و حسین قوامی به همراه جواب آواز با پیانوی جواد معروفی با آهنگسازی و رهبری روح الله خالقی در آواز افشاری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
10:21یارا بخوان نوایی در حلقه حبیبان شوری دگر در افكن بر جان عندلیبان بر آستان مهرت قلبی شكسته داریم دردی كه بر ندادند درمانی از طبیبان ای نور دیده ما بازا كه بی تو ماند هنگام صبح روشن همچون شب غریبان ای دل غم وصالت ما را به آرزو كشت یارب مباد او را پیوند با رقیبان بر ما نظر ندارد ساقی به گوشه چشم تا چند بودن آخر از جمله بی نصیبان سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه كه كاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت آشنایی نه غریب است كه دلسوز من است چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت سوز دل بین كه ز بس آتش اشكم دل شمع دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت ماجرا كم كن و بازآ كه مرا مردم چشم خرقه از سر به درآورد و به شكرانه بسوخت مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی كه روی چون قمر از دوستان بپوشیدی من از جفای زمان بلبلا نخفتم دوش تو را چه بود كه تا صبح می خروشیدی قضا به ناله مظلوم و لابه محروم دگر نمیشود ای نفس بس كه كوشیدی به مقتضای زمان اقتصار كن سعدی كه آن چه غایت جهد تو بود كوشیدی سعدی در دیده عیان تو بودی و من غافل در سینه نهان تو بودی و من غافل عمری ز جهان نشان تو را می جستم خود جمله جهان تو بودی و من غافل خواجه عبدالله انصاری
-
7:56تصنیفی با نام: شب هجران آهنگساز و رهبر اركستر: روح الله خالقی تنم در كوره ی تب سوزد امشب روانم درد رنج اندوزد امشب فلك از روی تو در مشرق من چرا شمع ای نمی افروزد امشب مرا از تب نباشد ناله و درد نترسم از لب خشك و رخ زرد از آن نالم كه شب در روز دیدار مرا زان ماه مهر افزا جدا كرد گر امشب می رسیدی بر سر من مگر می آرمیدی در بر من به جای دوزخ و هجران وحسرت بهشتی می دمید از بستر من همان بهتر كه در هنگامه ی عشق مدد جویم دمی از خامه ی عشق بیفزایم ز هجر خود حدیثی به اوراق مصیبت نامه ی عشق رعدی آذرخشی اگر دردم یكی بودی چه بودی وگر غم اندكی بودی چه بودی به بالین ام حبیبی یا طبیبی از این دو گر یكی بودی چه بودی باباطاهر
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه