display result search
منو

همنوا

  • 8 قطعه
  • 9':02" مدت زمان
  • 4447 دریافت شده
موسیقی دستگاهی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 8:52
    به پایت سر نهادم تا سر و سامان من باشی به راهت جان فدا كردم مگر جانان من باشی به سوز من نمی سازی كه با من همنوا گردی ز دردم نیستی و تا درمان من باشی به دریای محبت پا نهادم بر سر هستی بدین سودا كه دریای من و طوفان من باشی درین وادی كه با من سایه ی من سر گردان دارد چه سازم تا دلیل روح سرگردان من باشی به دریای محبت پا نهادم بر سر هستی بدین سودا كه دریای من و طوفان من باشی مرا شد طاق ابروی تو محراب دعا زان رو كه همچون اشك بالای صف مژگان من باشی به پایت سر نهادم تا سر و سامان من باشی به راهت جان فدا كردم مگر جانان من باشی
  • 8:19
    چرا با دل من صفایی ندارد مگر درد امشب دوایی ندارد نگیرد دل عارفان نقش هستی زمین حرم بوریایی ندارد كه را می توان شیشه ی دل شكستن كدامین بت آن جا خدایی ندارد سفر می كنی در ركاب جنون كن خرد در سفر دست و پایی ندارد
  • 8:09
    اشكم ولی به پای عزیزان چكیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام با یاد رنگ و بوی تو ای نوبهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان كشیده ام چون خاك در هوای تو از پا فتاده ام ! چون اشك در قفای تو با سر دویده ام موی سپید را فلكم رایگان نداد ! این رشته را به نقد جوانی خریده ام از جام عافیت می نابی نخورده ام وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده ام من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش از دیگران حدیث جوانی شنیده ام ای سرو پای بسته به آزادگی مناز آزاده من كه از همه عالم بریده ام ! گر می گریزم از نظر مردمان رهی عیبم مكن كه آهوی مردم ندیده ام !
  • 4:42
    رفت عمرم در سر سودای دل وز غم دل نیستم پروای دل دل به قصد جان من برخاسته من نشسته تا چه باشد رای دل گرد او گردم كه دل ماوای اوست كو رسد فریادم از غوغای دل آن جهان یك تابش از خورشید جان این جهان یك قطره از دریای دل گرد او گردم كه دل ماوای اوست كو رسد فریادم از غوغای دل خواب را بر چشم خود كردم حرام تا ببینم صبحدم سیمای دل لب ببند زیرا به گردون می‌ رسد بی‌ زبان هیهای دل هیهای دل مولوی
  • 6:04
    شعله ی آتش عشقم ، منگر بر رخ زردم همه اشكم همه آهم همه سوزم همه دردم چون سبویی كه شكسته ست و رخ چشمه نبیند كو امیدی كه دگرباره هم آغوش تو گردم ؟ لاله ی صبح بهارم كه درین دامن صحرا آتش داغ گلی شعله كشد از دم سردم جلوه ی صبح جوانی به همه عمر ندیدم با خزان زاده ام آری گل زردم گل زردم شفیعی كدكنی
  • 9:30
    خوش آن كه از دو جهان گوشه س غمی دارد همیشه سر به گریبان ماتمی دارد تو مرد صحبت دل نیستی ، چه می دانی كه سر به جیب كشیدن چه عالمی دارد لب پیاله نمی آید از نشاط به هم زمین میكده خوش خاك بی غمی دارد تو محو عالم فكر خودی ، نمی دانی كه فكر صائب ما نیز عالمی دارد
  • 5:11
    كجا باشد بی تو فردایی من و این شب های دریایی نه آوایی در شب ساحل نه ابری تا گریدم بر دل دلی دارم بی تو سرگردان در او باشد آتشی پنهان چو از این آتش دل بود خندان كه به كار او مانده ام حیران كجا باشد بی تو فردایی من و این شب های دریایی نه آوایی در شب ساحل كه آهنگی خواهدم از دل ز داغ این آشنایی ها این جدایی ها بنگر كه به جان شعله ها دارم كه تو را به جهان آشنا دارم من تو را دارم یار ز گریه چشمم چو دریا شد كسی در من بی تو تنها شد نه آوایی در شب ساحل در این غربت مانده ام با دل تو در جانم قصه ها خواندی چو قصه در یاد من ماندی غم عشقت را در صدا دارم ز تو هر شب این ناله ها دارم تو می دانی ماجرای من تو می دانی ای خدای من تو پاكی چون خصلت دریا تو می دانی غربت دل را كجا باشد بی تو فردایی من و این شب های دریایی نه آوایی در شب ساحل كه آهنگی خواندم از دل اكبر آزاد
  • 9:02
    نمی دونم دلم دیوونه ی كیست كجا می گردد و در خونه ی كیست نمی دونم دل سرگشته ی ما اسیر نرگس مستونه ی كیست یكی درد و یكی درمون پسندد یكی وصل و یكی هجرون پسندد مو از درمون و درد و وصل و هجرون پسندم آن چه را جانون پسندند نگارینا دل و جانم ته دانی همه پیدا و پنهانم ته دانی نمی دونم كه این درد از كه دیرم همی دونم كه درمانم ته دانی غم عشقت بیابون پرورم كرد هوای بخت بی بال و پرم كرد به ما گفتی صبوری كن صبوری صبوری طرفه خاكی بر سرم كرد دلم بی وصل تو شادی مبیناد به غیر از محنت آزادی مبیناد خراب آباد دل بی مقدم ته الهی هرگز آبادی مبیناد نمی دونم دلم دیوونه ی كیست كجا می گردد و در خونه ی كیست نمی دونم دل سرگشته ی مو اسیر نرگس مستونه ی كیست باباطاهر

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی