ساز و آواز در مایه بیات اصفهان
همه می پرسند چیست در زمزمه مبهم آب
چیست در همهمه دلکش برگ
چیست در بازی آن ابر سفید
روی این آبی آرام بلند
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است ای خدای من
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
همه می پرسند چیست در زمزمه مبهم آب
چیست در همهمه دلکش برگ
چیست در بازی آن ابر سفید
روی این آبی آرام بلند
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است ای خدای من
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:40
کاربر مهمان