تصنیف اقشاری ساخته حسین فرهادپور، 1375
تشنه دیدارم ساقی باده به مینا کن
جان مرا با یک قطره غرقه دریا کن
از خم اشراقم هر دم باده وحدت ده
دیده جانم رو محو شاهد یکتا کن
آتش عشقی در دلم افکن
تا که شود این غمکده روشن
شمع وجودم را به شرازی شعله سراپا کن
همچو غروبی دلتنگم در شب تنهایی
شور جنونم می جوشد در سر سودایی
بر سر موج این دریا این یم توفان زا
همچو حبابی می لرزد این دل دریایی
چون نی نالان با دل سوزان
شکوه کنم از محنت هجران
تشنه دیدارم ساقی باده به مینا کن
جان مرا با یک قطره غرقه دریا کن
از خم اشراقم هر دم باده وحدت ده
دیده جانم رو محو شاهد یکتا کن
آتش عشقی در دلم افکن
تا که شود این غمکده روشن
شمع وجودم را به شرازی شعله سراپا کن
همچو غروبی دلتنگم در شب تنهایی
شور جنونم می جوشد در سر سودایی
بر سر موج این دریا این یم توفان زا
همچو حبابی می لرزد این دل دریایی
چون نی نالان با دل سوزان
شکوه کنم از محنت هجران
کاربر مهمان