آواز نوا با اجرای محمدعلی قدمی سال 1362
منم غریب دیارتو ای غریب نواز
دمی به حال غریب دیار خود پرداز
به هر کمند که خواهی بگیر و بازم بند
به شرط آنکه ز کارم نظر نگیری باز
گرم چو خاک زمین خوار میکنی سهل است
تو خاک می کن و بر خاک سایه می انداز
درون سینه دلم چون کبوتران بتپد
چه آتشست که در جان من نهادی باز؟
هوای قد بلند تو می کند دل من
تو دست کوته من بین و آرزوی دراز!
بر آستین خیالت همی دهم بوسه
بر آستان وصالت مرا چو نیست جواز
هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود
نظر به روی کسی بر نمی کنی از ناز
اگر بسوزدت، ای دل، ز درد ناله مکن
دم از محبت او می زنی، بسوز و بساز
منم غریب دیارتو ای غریب نواز
دمی به حال غریب دیار خود پرداز
به هر کمند که خواهی بگیر و بازم بند
به شرط آنکه ز کارم نظر نگیری باز
گرم چو خاک زمین خوار میکنی سهل است
تو خاک می کن و بر خاک سایه می انداز
درون سینه دلم چون کبوتران بتپد
چه آتشست که در جان من نهادی باز؟
هوای قد بلند تو می کند دل من
تو دست کوته من بین و آرزوی دراز!
بر آستین خیالت همی دهم بوسه
بر آستان وصالت مرا چو نیست جواز
هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود
نظر به روی کسی بر نمی کنی از ناز
اگر بسوزدت، ای دل، ز درد ناله مکن
دم از محبت او می زنی، بسوز و بساز
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
13:11
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه