تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
ای با دل دردمند خو کرده
خو کرده و ترک آرزو کرده
تا بوده به رنج مبتلا بوده
با درد دل شکسته خو کرده
جان کرده رها ز قید بیگانه
تا چشم و دل آشنای او کرده
گم کرده دریغ هر چه را جسته
کم یافته هر چه جستجو کرده
از دوست ندیده جز بدی هر چند
با دشمن خویشتن نکو کرده
چون لاله و گل به گلشن معنی
خرم دل و جان ز رنگ و بو کرده
شرح غم روز و شام هستی را
با خانه ی خویش مو به مو کرده
چون مرغ اسیر در قفس مانده
سر زیر پر از غمان فرو کرده
ای با دل دردمند خو کرده
خو کرده و ترک آرزو کرده
تا بوده به رنج مبتلا بوده
با درد دل شکسته خو کرده
جان کرده رها ز قید بیگانه
تا چشم و دل آشنای او کرده
گم کرده دریغ هر چه را جسته
کم یافته هر چه جستجو کرده
از دوست ندیده جز بدی هر چند
با دشمن خویشتن نکو کرده
چون لاله و گل به گلشن معنی
خرم دل و جان ز رنگ و بو کرده
شرح غم روز و شام هستی را
با خانه ی خویش مو به مو کرده
چون مرغ اسیر در قفس مانده
سر زیر پر از غمان فرو کرده
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه