تصنیف با تنظیم برای کوارتت زهی ، ارکستر سازهای ایرانی و پیانو
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:36آيينه وار با تو ، اقرار پشت اقرار تو مثل سنگ اما انكار پشت انكار تو دور مي شوي من ، وعده به وعده نزديك منزل به منزل اما ، ديوار پشت ديوار هر قدر چشم هايت درياست پشت دريا اما دل تو انگار شنزار پشت شنزار هر شب اگر بخوابم با تو قرار دارم حسرت هميشه باقي ست ديدار پشت ديدار هر شب اگر بخوابم با تو قرار دارم حسرت هميشه باقي ست ديدار پشت ديدار من يك نخورده مستم ، از مزه ي نگاهت بسيار اين چنين اند هشيار پشت هشيار خسته نمي شوم از ناز تو را كشيدن خسته نمي شوي از آزار پشت آزار من سوختم كه آتش بر دامن تو افتد تا شاهدان ببينند بازار پشت بازار من سوختم كه آتش بر دامن تو افتد تا شاهدان ببينند بازار پشت بازار پنداشتي كه بايد پرده نشين بماني من پرده را دريدم پندار پشت پندار حالا كه نوبت توست آيينه ي خودت باش راهي نمانده غير از ، اقرار پشت اقرار
-
3:20سوزاندي ام كه دلم خام تر شود وحشي شدي غزلم رام تر شود آهو براي چه بايد زمان صيد كاري كند كه خوش اندام تر شود جز اين كه از سر جانش گذشته تا صياد نابغه ناكام تر شود سوزاندي ام كه دلم خام تر شود وحشي شدي غزلم رام تر شود آهو براي چه بايد زمان صيد كاري كند كه خوش اندام تر شود جز اين كه از سر جانش گذشته تا صياد نابغه ناكام تر شود آدم براي نشستن به خاك تو بايد نترسد و بدنام تر شود چيزي نگفتي و گفتي نگويم و رفتي كه قصه پر ابهام تر شود چيزي نگفتي و گفتي نگويم و رفتي كه قصه پر ابهام تر شود آنقدر گريه نكردني ميان بغض تا چشم اشك سرانجام تر شود امشب كنار غزل هاي من بخواب شايد جهان تو آرام تر شود
-
5:35ديگر چه فرقي مي كند در خوان يك يا خوان هفت از عشق مي ترسيد و گفت از عشق مي ترسي و رفت سوزاندن است و سوختن پايانشان اما يكي ست نفتي بر آتش ريختن يا آتشي بر روي نفت
-
3:35نه غير ممكن است كسي را خداي تو بر داغ قلب من بگذارد به جاي تو هرگز نمي شود كه تو را ديد و بعد از آن جايي نفس كشيد به جز در هواي تو هرگز نمي شود كه تو را ديد و بعد از آن جايي نفس كشيد به جز در هواي تو ساكت كنار بهت خودم مي نشينم و از ياد مي برم همه را با صداي تو آسوده دست مي كشم از هرچه ادعاست با يك نگاه ساده ي بي ادعاي تو با تو غزل به سادگي حرف مي شود چون بهتر است ساده بيفتم به پاي تو آسوده دست مي كشم از هرچه ادعاست با يك نگاه ساده ي بي ادعاي تو با تو غزل به سادگي حرف مي شود چون بهتر است ساده بيفتم به پاي تو اصلا دليل بودن من گفتن از تو بود تا من تو را به شعر بگويم براي تو اصلا دليل بودن من گفتن از تو بود
-
4:40شهر از هجوم خاطره هايت به من پر است بعد از تو شهر از من ديوانه از من ديوانه از من ديوانه از من ديوانه دلخور است از من كه بين بود و عدم پرسه مي زدم تو بودي و كنار خودم پرسه مي زدم تو بودي و تمام غزل ها ترانه ها من بودم و تمام ستم ها بهانه ها من بودم و مجال شگفتي براي عشق تو بودي و تحمل سخت بهاي عشق قلبم به خاطر تو مرا طرد كرده است قلبم به خاطر تو مرا طرد كرده است مي سوزد از كسي كه تو را سرد كرده است مي سوزد از كسي كه تو را سرد كرده است از عشق رد شدي كه من از ترس رد شوم ديگر نمي توانم از اين درس رد شوم اين بار آخر است براي خودم نه تو من پشت خط فاجعه عاشق شدم نه تو گرداب را درون خودت غرق مي كني تو با تمام حادثه ها فرق مي كني افشين يداللهي
-
5:10سهم من از اين خانه سفر بوده و عشق از خاطره هاي تو خطر بوده و عشق هربار كه لمس كرده دست تو مرا انگار توافق تبر بوده و عشق
-
5:08برق شب نگاه تو با ذات شعله ام روز مرا در آتش و تاريك مي كند من دور مي شوم كه تو را تاب آورم دوري فقط مرا به تو نزديك مي كند
-
4:52با اين كه رفتن تو شروعي دوباره است وقتي تو نيستي سفرم نيمه كاره است رفتن اگرچه ساده و ماندن اگرچه سخت بودن كنار فاصله ها راه چاره است
-
4:25بن بست و جاده يكي مي شود اگر رفتن بدون تو ام مي شود سفر از ريشه اي كه دوانده فراري ام اي لمس دست تو بر پيكرم تبر بي تو چه نام و نشاني ، چه حرمتي بفروش نام مرا و مرا بخر يك تار موي پريشان بياور و دنياي تيره و تار مرا ببر از عاشقان قسم خورده ام نپرس از من به جز تو ندارد كسي خبر مردن كنار تو آمرزش من است اي جمع مبهم آرامش و خطر بي تو نمي رسم و با تو مي رسم بن بست و جاده يكي مي شود مگر از عاشقان قسم خورده ام نپرس از من به جز تو ندارد كسي خبر مردن كنار تو آمرزش من است اي جمع مبهم آرامش و خطر بي تو نمي رسم و با تو مي رسم بن بست و جاده يكي مي شود مگر
-
5:59مقصد من رفتن است با نرسيدن خوشم هركه به مقصد خوش است ، مانده ي بن بست هاست خون رگ جاده ام تا نرسيدن خوش است نبض مدام قدم ، خاصيت هست هاست
-
4:59آمد و گفت روح بادم و رفت قطره او ماند روي يادم و رفت خود نفهميد در چه حالي بود گريه مي كرد و گفت شادم و رفت تكه هاي دلي كه عاريه بود شعر كردم ، به عشق دادم و رفت باز حوا گذاشت سيبش را روي بار گناه آدم و رفت كم نياورده بودم اما گفت از سر تو كمي زيادم و رفت
-
5:23آخ زود است نرو بمان زمان كوتاه است بي ماه تو سقف آسمان كوتاه است در عشق شب و مرگ و سفر طولاني ست يا اين كه جهان عاشقان كوتاه است آخ زود است نرو بمان زمان كوتاه است بي ماه تو سقف آسمان كوتاه است
-
5:53بر سردر عشق ، راز آن مكتوب است پيروز مصاف عاشقي مغلوب است پس خاطره اي كه جاي تو مانده اگر كوتاه ولي هميشگي شد خوب است
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان