اجرای دکلمه با همراهی ارکستر
چون پاره سنگی ، عاشقم
به گنجشکی ، هراسان
و هر بار نا امید
بر می گردم به خاک
بر می گردم به خویش
نا امید و نیازمند
زبانه می کشد آغوشم
به سویت
از تو دور افتادم
از تو دور افتادم
در بی مجالی و لالی
به کاغذ آتش رسیده می مانم
جدا شده ای از نخ نگاهم
چون بادکنک ماه
سال هاست از کرشمه باران تو می گذرم
بی چتر و بارانی
در سایه پنهان می شوم
در گریه پیدا
هرچه هستم از تو دورم ، دور
دور دور دور
هرچه هستم از تو دورم
چون پاره سنگی ، عاشقم
به گنجشکی ، هراسان
و هر بار نا امید
بر می گردم به خاک
بر می گردم به خویش
نا امید و نیازمند
زبانه می کشد آغوشم
به سویت
از تو دور افتادم
از تو دور افتادم
در بی مجالی و لالی
به کاغذ آتش رسیده می مانم
جدا شده ای از نخ نگاهم
چون بادکنک ماه
سال هاست از کرشمه باران تو می گذرم
بی چتر و بارانی
در سایه پنهان می شوم
در گریه پیدا
هرچه هستم از تو دورم ، دور
دور دور دور
هرچه هستم از تو دورم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه