display result search
منو

مهمان تو

  • 14 قطعه
  • 5':37" مدت زمان
  • 136 دریافت شده
آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
نوازنده ی سه تار : جلال ذوالفنون
نوازنده ی نی : جمشید عندلیبی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 5:22
    نور خدا جلوه كند در گل رخسار تو تشنه ترم هرنفسي ، تشنه ي ديدار تو باغ گل و لاله و لبخنده ي زيباي تو محو تو ام ، محو تو ام ، محو تماشاي تو يار وفادار مني ، يار وفادار من مهر تو روشنگر جان و دل من ، يار من خندان شد گلشن جان تا تو شكفتي در آن جان و جانان مني ، تاج سر دلبران بسته به عشق تو ، بود هستي ام عشق دهد اين همه سرمستي ام در اين جهان مثل تو كي پيدا كنم بيا كه چون آينه روي تو تماشا كنم فريدون همراه
  • 1:49
  • 5:58
    سلامم را جوابي ده كه در شهر تو مهمانم غبارم را بيفشان تا به پايت جان بيفشانم بپرس از خود كجا بودي كجا هستي چه مي جويي نگاهم كن چه مي گويم ، سخن بشنو چه مي خوانم دلم گويد سخن با تو چنين روشن كه من با تو صفاي اين چمن با تو ، بيا مرغ سخن دانم در آن ساحل چه مي گردي ، از آن دريا چه آوردي به شهر خويشتن باز آ كه من پيغام جانانم به گلبانگ جهان تابم ، چه آتش هاست در دل ها نمي گيرد چرا در تو ، نمي دانم نمي دانم فريدون همراه
  • 1:19
  • 2:28
    آن كه بي باده كند جان مرا مست ، كجاست آن كه بيرون كند از جان و دلم دست ، كجاست آن كه سوگند خورم جز به سر او نخورم آن كه سوگند من و توبه ام اشكست كجاست مولوي
  • 6:36
    خبر از من ندارد گل باغ و بهارم ز فراقش چه گويم خبر از خود ندارم به اميد نگاهي سر هر رهگذارم ز خيالش جدا نيست ، نفسي گر برآرم گل باغ و بهارم سر هر رهگذارم به اميد نگاهي به رهش جان سپارم شده ام محو رويش همه با آرزويش همه در جست و جويش كه ببخشد قرارم ني محزون چه نالي چو من آشفته حالي نكن آشفته حالم كه سرشكي برآرم ني من با تو مويم غم دل با تو گويم نفسي گر بر آرم جهد از جان شرارم فريدون همراه
  • 6:53
    عجب آن دلبر زيبا كجا رفت عجب آن سرو خوش بالا كجا رفت ميان ما چو شمعي نور مي داد كجا شد اي عجب بي ما كجا رفت دلم چون برگ مي لرزد همه روز كه دلبر نيمه شب تنها كجا رفت برو در باغ پرس از باغبانان كه آن شاخ گل نعناع كجا رفت چو ديوانه همي گردم به صحرا كه آن آهو در اين صحرا كجا رفت ز ماه و زهره مي پرسم همه شب كه آن مهرو بر اين بالا كجا رفت مولوي
  • 7:23
    به اميدي سر راهت نشستم نگه در چشم زيباي تو بستم چنين دامن كشان از من گذشتي چرا خود را به اين خواري شكستم تو گفتي من به غير از ديگرانم چنينم در وفاداري چنانم تو غير از ديگران بودي كه امروز نه مي داني نه مي پرسي نشانم در آن چشمان افسونگر چه داري در آن دل غير شور و شر چه داري گهي مي راني و گه مي نوازي بگو اي نازنين ، در سر چه داري مرا در عاشقي پروا نباشد دلم را بي از اين غم ها نباشد از آن ترسم كه از بسياري غم براي عشق در دل جا نباشد عراقي
  • 5:57
    دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي ارزد به مي بفروش دلق ما ، كز اين بهتر نمي ارزد به كوي مي فروشانش ، به جامي برنمي گيرند زهي سجاده ي تقوي كه يك ساغر نمي ارزد تو را آن به كه روي خود ز مشتاقان بپوشاني كه شادي جهانگيري غم لشگر نمي ارزد چو حافظ در قناعت كوش و از دنيي دون بگذر كه يك جو منت دونان به صد منظر نمي ارزد حافظ
  • 1:23
  • 11:31
    به هست و نيست مرنجان ضمير و خوش مي باش كه نيستي ست سرانجام هر كمال كه هست بيار باده كه در بارگاه استغنا چه پاسبان و چه سلطان و چه هوشيار و چه مست به بال و پر مرو از ره كه تير پرتابي هوا گرفت زماني ولي به خاك نشست شكوه آصفي و اسب باد و منطق طير به باد رفت و از او خواجه هيچ طرف نبست حافظ
  • 3:18
  • 5:57
    در نظربازي ما بي خبران حيرانند من چنينم كه نمودم ، دگر ايشان دانند عاقلان نقطه ي پرگار وجودند ولي عشق داند كه در اين دايره سرگردانند مفلسانيم و هواي مي و مطرب داريم آه اگر خرقه ي پشمين به گرو نستانند عهد ما با لب شيرين دهنان بست خدا ما همه بنده و اين قوم ، خداوندانند لاف عشق و گله از يار زهي لاف دروغ عشق بازانان چنين مستحق هجرانند مگرم چشم تو سياه تو بياموزد كار ورنه مستوري و مستي همه كس نتوانند حافظ
  • 5:37
    شدم از عشق تو شيدا كجايي به جان مي جويمت جانا كجايي فتادم در سرم سوداي عشقت شدم سرگشته زين سودا كجايي ز عشقت عالمي پرشور و غوغاست چه دانم تو در اين غوغا كجايي چو آن جا كه تويي ، كس را گذر نيست ز كه پرسم كه داند تا كجايي حافظ

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی