display result search
منو

نگار نازگر

  • 8 قطعه
  • 4':58" مدت زمان
  • 19 دریافت شده
موسیقی دستگاهی
نوازندگان :
سینا جهان آبادی(کمانچه)
پاشا هنجنی(نی)
داوود ورزیده(نی)
سورنا صفاتی (سنتور)
مریم خدابخش(عود)
مهرداد میرزاپور(عود)
حسین رضایی نیا(دف و بندیر)
پدرام بلوچی(تنبک)
پژهام اخواص(تنبک)
آزاد میرزاپور (تار، سه تار و بم تار)

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 7:04
    صبحدم مرغ چمن با گل نوخواسته گفت ناز كم كن كه در اين باغ بسي چون تو شكفت گل بخنديد كه از راست نرنجيم ولي هيچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت گر طمع داري از آن جام مرصع مي لعل اي بسا در كه به نوك مژه‌ات بايد سفت در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا زلف سنبل به نسيم سحري مي‌آشفت گفتم اي مسند جم جام جهان بينت كو گفت افسوس كه آن دولت بيدار بخفت
  • 9:19
    چه مستي است كه ندانم كه رو به ما آورد كه بود ساقي و اين باده از كجا آورد تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير كه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد دلا چو غنچه شكايت ز كار بسته مكن كه باد صبح نسيم گره گشا آورد علاج ضعف دل ما كرشمه ساقيست برآر سر كه طبيب آمد و دوا آورد
  • 5:26
    سنگ شكاف مي‌كند در هوس لقاي تو جان پر و بال مي‌زند در طرب هواي تو آتش آب مي‌شود عقل خراب مي شود دشمن خواب مي‌شود ديده من براي تو بند مكن رونده را گريه مكن تو خنده را جور مكن كه بنده را نيست كسي به جاي تو باده چو جوش مي‌كند كيست كه نوش مي‌كند چنگ خروش مي‌كند در صفت و ثناي تو عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم ديد مرا كه بي‌توام گفت مرا كه واي تو‏
  • 5:11
    اين چنين صورت گر از آب و گلست چون بمعني بنگري جان و دلست تا برفت از چشم من بيرون نرفت زانكه برآن روانش منزلست خاطرم با يار ودل با كاروان ديده بر راه و نظر بر محملست دل كجا آرام گيرد در برم چون مرا آرام دل مستعجلست مي‌روم افتان و خيزان در پيش گر چه ز آب ديده پايم درگلست من ميان موج بي پايان غريق آنكه عيبم مي‌كند برساحلست دوستان گويند خواجو صبر كن چون كنم كز جان صبوري مشكلست
  • 2:51
  • 6:45
    وان نفسي كه با خودي يار چو خار آيدت وان نفسي كه بي‌خودي يار چه كار آيدت آن نفسي كه باخودي همچو خزان فسرده‌اي وان نفسي كه بيخودي دي چو بهار آيدت جمله بي‌قراريت از طلب قرارست طالب بي‌قرار شو تا كه قرار آيدت عاشق جور يار شو عاشق مهر يار ني تا كه نگار نازگر عاشق زار آيدت جمله بي‌مراديت از طلب مراد تست ور نه همه مرادها همچو نثار آيدت
  • 5:42
    تا تو حريف من شدي اي مه دلستان من همچو چراغ مي‌جهد نور دل از دهان من ذره به ذره چون گهر از كف آفتاب تو دل شده است سر به سر آب و گل گران من پيشتر آ دمي بنه آن بر و سينه بر برم گر چه كه در يگانگي جان تو است جان من تاج من است دست تو چون بنهيش بر سرم طره توست چون كمر بسته بر اين ميان من
  • 4:58
    برگذري درنگري چز دل خوبان نبري سرمكش اي دل از او هر چه كني جان نبري تا نشوي خاك درش در نگشايد به رضا تا نكشي خار غمش گل ز گلستان نبري اي كشش عشق خدا مي‌ننشيند كرمت دست نداري ز كهان تا دل از ايشان نبري خاك كه خاكي نهلد سوسن و نسرين نشود تا نكني دلق كهن خلعت سلطان نبري هيچ مگو اي لب من تا دل من باز شود ز آنك تو تا سنگ دلي لعل بدخشان نبري

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی