ترانه با صدای ژیلبرت هووسپیان 1386
یه حبابم در این شیشه که رو دوش موج نشسته
هی گرفته جون دوباره بیصدا اونو شکسته
حلول حباب رو دوش جویبار
میره و چشماش تشنه ی رسیدنه
عشق دریا تو دلش موج میزنه
یعنی از عشقه که دنیاش روشنه
نقش من رو صحنه ی آب بازی مرگ و حیاته
گفته امید و همت در تموم لحظاته
آره من یه قطره آبم که تو این دریا حبابم
روزی صد دفعه میمیرم باز دوباره جون میگیرم
یه حبابم در این شیشه که رو دوش موج نشسته
هی گرفته جون دوباره بیصدا اونو شکسته
حلول حباب رو دوش جویبار
میره و چشماش تشنه ی رسیدنه
عشق دریا تو دلش موج میزنه
یعنی از عشقه که دنیاش روشنه
نقش من رو صحنه ی آب بازی مرگ و حیاته
گفته امید و همت در تموم لحظاته
آره من یه قطره آبم که تو این دریا حبابم
روزی صد دفعه میمیرم باز دوباره جون میگیرم
کاربر مهمان