display result search
منو

شام عزا

  • 1 قطعه
  • مدت زمان
  • 219 دریافت شده
مرثیه ی عاشورایی
یارب دگر در کوی غم محنت صلا زد
سلطان دین از نو حرم در کربلا زد
دست قضا ریخت غم بر سر غم
شد آشکارا ماه محرم
ای دل چرا بر داغ عالم خون نگرییم
بر ماه غم بر شهر ماتم خون نگرییم
محزون نگرییم جیحون نگرییم
بر کوه و دشت و هامون نگرییم
از جور و کین دریای جان یک سر سباق است
وز ناکسین روی جهان یک سر سیاق است
جولان شمر است، جور یزید است
بیداد و ظلمت گو در مزید است
یارب دگر بر جان ما داغ جفا ماند
بر گردن ایمان ما، خون خدا ماند
ظلمت به جا ماند، محنت به جا ماند
تا صبح محشر، شام عزا ماند
یا شیعتی مولای ما، در کربلا گفت
جان از لب گویای ما بانو، بلا گفت
لبیک یابن طاها و یاسین
ای روح ایمان، ای ماهی دین
کس چون تو ای پروانه بی پروا نبودست
با شعله زین سان بر سر سودا نبودست
شیدا نبودست، رسوا نبودست
حتی از این سان، تنها نبودست
عاشق مگر از روی او در خون شکیبد
مشکل بود در کوی او مجنون شکیبد
صحرای محنت سامان ندارد
درد محبت، درمان ندارد
ای دل چرا بر زخم بی مرهم نگرییم
زین ماتم پیوسته بر ماتم نگرییم
هردم نگرییم، با هم نگرییم
بر نور چشم خاتم نگرییم
زین پس که را در پای دل محنت خلد خار
یا هر که را سودای دل، بر تن هلد بار
یاد آرد از ما در جنگ اعدا
در خیمه دلگیر، در عرصه تنها
داغ شهید ای دل که را در سینه باشد
با کربلا همراهی دیرینه باشد
آیینه باشد، بی کینه باشد
روشن چو این دل، آدینه باشد
چون حضرت سودای او خرگه برون رفت
آیینه در دریای او، کشتی به خون رفت
گفت این سر من، این پیکر من
این اصغر من، این اکبر من
این باده این، سجاده این، پیمانه این مل
این صبح این، آیینه این، میخانه این گل
این جعد سنبل، این بانگ بلبل
این تکیه بر دوست، یعنی توکل

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 14:51

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی