محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ، وزیر انطباعات دوره ی ناصری بود. او که به چند زبان آشنایی داشت ، از بانیان دارالفنون بود و بخش عمده ای از نهضت ترجمه ی دوران ناصری مدیون اوست . در این برنامه نگاهی به این شخصیت فرهنگی خواهیم داشت .
در این برنامه ، تاریخ نگاری براساس نیاز فرهیختگان ملی در عصر قاجار ، از جمله اشاره های پراکنده ، اما مهم مردانِ برجسته ی عصر این دوره به موسیقی ، بررسی می شود . یکی از این افراد ، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ، وزیر انطباعات دوره ی ناصری است .
مهم ترین اثری که از اعتمادالسلطنه باقی مانده ، کتابی به نام «خاطرات» است ؛ که عنوان کتاب را استاد ایرج افشار انتخاب کرده ؛ او کار تصحیح ، مقدمه نویسی و توضیحات این کتاب را در سال 1345 به انجام رساند و چون در دوره ی قاجار کم تر رسم بود که مؤلفی بر کتاب خود اسمی بگذارد ، ساده ترین و گویاترین اسم برای این کتاب انتخاب شده است .
این کتاب بالغ بر هزار صفحه دارد و فهرست اعلام و عکس های روشنگرانه ای هم در آن وجود دارد . هرچند در جای جای کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه اشاراتی به موسیقی شده ، اما متأسفانه در عکس ها اثری از موسیقی و نوازندگان و استادان موسیقی دیده نمی شود (گرایش بیشتر تاریخ نگاران در ایران بر این است که اهمیت اصلی را به تاریخ سیاسی و شاهان بدهند ).
در کتاب اعتمادالسطنه سه گرایش اهالی موسیقی دیده می شود :
1. گرایشی که در بُعد دولتی ، به حوزه ی زندگی درباری و اهالی موزیک نظامی دارد . در آن دوران به این افراد ، «موزیکانچی» می گفتند . اینها درواقع تربیت شده ی دورانی هستند که یک مستشار نظامی فرانسوی به نام «لومر» برای نظم دادن به موزیک ارتش به ایران آمد و باتوجه به زمینه ی بکر آموزش موسیقی غربی در ایران و با توجه به امکاناتی که دربار در اختیار او قرار می داد ، توانست برای خودش حوزه ی مشخصی را در موسیقی تهران پی ریزی کند ؛ که بعدها تأثیر بسیاری در تحول موسیقی در ایران گذاشت . از نوشته های اعتمادالسلطنه برمی آید که افراد معروف ، فرهیخته و مورداعتماد دربار با این شخص رابطه ی خوبی نداشتند و حتی حضور او را مخالف بعضی مصالح ملی می دیدند و از دخالت های او که برای تدریس موسیقی استخدام شده بود ؛ اما در کارهای دیگر از جمله بعضی از امور مربوط به مناسبات دربار و امور اقتصادی دخالت می کرد ، ناراضی بودند .
اولین دوره ی ضبط صفحه در ایران مقارن با آخرین سال های حیات لومر در ایران است و طبق اسناد موجود ، او وظیفه ی معرفی هنرمندان منزوی و مهجور تهران و اصفهان را به صاحبان کمپانی های ضبط، برعهده داشت ؛ بخشی از این صفحه ها در پاریس ، لندن ، تفلیس و خیابان لاله زار تهران ضبط شد .
2. دومین گرایش اعتمادالسطنه به موسیقی دانانی است که ما آنها را دستگاه دان و ردیف دان می نامیم و درواقع بخش جدی و فرهنگی موسیقی ما به آنها وابسته است. او در این بخش از میرزاعبدالله و برخی از نوازندگانی که کمی سطحشان پایین تر است ؛ اما در استادی آنها شکی نیست ، نام برد و در بخشی از خاطرات خود نوشت : تارزنی به نام «علیخان کاشی» آمد و برای ما تار زد و گفت کجا دل فسرده ی ما درک چنین عالم ها را می کند ؟ ده تومان به او دادیم و رفت . این ماجرا بیش از صد و اندی سال پیش روی داده است ؛ استاد روح الله خالقی نیز در جلد اول کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» با تعجب فراوان این پاراگراف را نقل می کند و می گوید ، چه مرد بخشنده ای بوده است این مرد ، دهتومان آن روز ، به نرخ امروز 400 تومان می شود ! رویهم رفته برخورد اعتمادالسطنه با این طبقه ، برخوردی است توأم با احترام و ادب .
3. مطرب ها : در چشم اعتمادالسلطنه ی جدی و اهل مطالعه ، مطرب ها نمونه ای از طبقه ی فرودست اجتماعی هستند که مجالست با آنها بهتر است انجام نشود و یا با احتیاط با آنها برخورد شود . در جاهایی از خاطرات او می بینیم که شائبه ی فسادانگیزی و ایجاد مخاطره و شر در جامعه به این افراد نسبت داده می شود .
گفتنی است این برنامه ، پیش از این از شبکه ی رادیویی فرهنگ پخش شده است .
در این برنامه ، تاریخ نگاری براساس نیاز فرهیختگان ملی در عصر قاجار ، از جمله اشاره های پراکنده ، اما مهم مردانِ برجسته ی عصر این دوره به موسیقی ، بررسی می شود . یکی از این افراد ، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ، وزیر انطباعات دوره ی ناصری است .
مهم ترین اثری که از اعتمادالسلطنه باقی مانده ، کتابی به نام «خاطرات» است ؛ که عنوان کتاب را استاد ایرج افشار انتخاب کرده ؛ او کار تصحیح ، مقدمه نویسی و توضیحات این کتاب را در سال 1345 به انجام رساند و چون در دوره ی قاجار کم تر رسم بود که مؤلفی بر کتاب خود اسمی بگذارد ، ساده ترین و گویاترین اسم برای این کتاب انتخاب شده است .
این کتاب بالغ بر هزار صفحه دارد و فهرست اعلام و عکس های روشنگرانه ای هم در آن وجود دارد . هرچند در جای جای کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه اشاراتی به موسیقی شده ، اما متأسفانه در عکس ها اثری از موسیقی و نوازندگان و استادان موسیقی دیده نمی شود (گرایش بیشتر تاریخ نگاران در ایران بر این است که اهمیت اصلی را به تاریخ سیاسی و شاهان بدهند ).
در کتاب اعتمادالسطنه سه گرایش اهالی موسیقی دیده می شود :
1. گرایشی که در بُعد دولتی ، به حوزه ی زندگی درباری و اهالی موزیک نظامی دارد . در آن دوران به این افراد ، «موزیکانچی» می گفتند . اینها درواقع تربیت شده ی دورانی هستند که یک مستشار نظامی فرانسوی به نام «لومر» برای نظم دادن به موزیک ارتش به ایران آمد و باتوجه به زمینه ی بکر آموزش موسیقی غربی در ایران و با توجه به امکاناتی که دربار در اختیار او قرار می داد ، توانست برای خودش حوزه ی مشخصی را در موسیقی تهران پی ریزی کند ؛ که بعدها تأثیر بسیاری در تحول موسیقی در ایران گذاشت . از نوشته های اعتمادالسلطنه برمی آید که افراد معروف ، فرهیخته و مورداعتماد دربار با این شخص رابطه ی خوبی نداشتند و حتی حضور او را مخالف بعضی مصالح ملی می دیدند و از دخالت های او که برای تدریس موسیقی استخدام شده بود ؛ اما در کارهای دیگر از جمله بعضی از امور مربوط به مناسبات دربار و امور اقتصادی دخالت می کرد ، ناراضی بودند .
اولین دوره ی ضبط صفحه در ایران مقارن با آخرین سال های حیات لومر در ایران است و طبق اسناد موجود ، او وظیفه ی معرفی هنرمندان منزوی و مهجور تهران و اصفهان را به صاحبان کمپانی های ضبط، برعهده داشت ؛ بخشی از این صفحه ها در پاریس ، لندن ، تفلیس و خیابان لاله زار تهران ضبط شد .
2. دومین گرایش اعتمادالسطنه به موسیقی دانانی است که ما آنها را دستگاه دان و ردیف دان می نامیم و درواقع بخش جدی و فرهنگی موسیقی ما به آنها وابسته است. او در این بخش از میرزاعبدالله و برخی از نوازندگانی که کمی سطحشان پایین تر است ؛ اما در استادی آنها شکی نیست ، نام برد و در بخشی از خاطرات خود نوشت : تارزنی به نام «علیخان کاشی» آمد و برای ما تار زد و گفت کجا دل فسرده ی ما درک چنین عالم ها را می کند ؟ ده تومان به او دادیم و رفت . این ماجرا بیش از صد و اندی سال پیش روی داده است ؛ استاد روح الله خالقی نیز در جلد اول کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» با تعجب فراوان این پاراگراف را نقل می کند و می گوید ، چه مرد بخشنده ای بوده است این مرد ، دهتومان آن روز ، به نرخ امروز 400 تومان می شود ! رویهم رفته برخورد اعتمادالسطنه با این طبقه ، برخوردی است توأم با احترام و ادب .
3. مطرب ها : در چشم اعتمادالسلطنه ی جدی و اهل مطالعه ، مطرب ها نمونه ای از طبقه ی فرودست اجتماعی هستند که مجالست با آنها بهتر است انجام نشود و یا با احتیاط با آنها برخورد شود . در جاهایی از خاطرات او می بینیم که شائبه ی فسادانگیزی و ایجاد مخاطره و شر در جامعه به این افراد نسبت داده می شود .
گفتنی است این برنامه ، پیش از این از شبکه ی رادیویی فرهنگ پخش شده است .
صداها
-
عنوانزمان
-
13:15
مشخصات برنامه
سایر مشخصات
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه