تصنیف نوا، 1388
جز دل که گیرد جای من، جز من که گیرد جای دل
گر دل بمیرد وای من گر من بمیرم وای دل
ای آه شبرو کیستی دود دل من نیستی
گر نیستی پس چیستی ای همدم شب های دل
خورشید با این تاب و تب آهی ست جانسوزم به لب
آه ستاره آه شب آه سحرپیمای دل
صبح است در لبخند او با نغمه ی دلبند او
لعل سحر پیوند او مهر جهان آرای دل
خیزد جدا از لعل وی ناله ز هر بندم چو نی
جان می تراود همچو می از چشم خون پالای دل
می جوشدم از دل برون با آه اشکی لاله گون
اشکی نه آهی نه که خون می جوشد از مینای دل
شب می خرامد بی طرب دل می تپد با تاب و تب
اینک نوای پای شب آنک نوای پای دل
جز دل که گیرد جای من، جز من که گیرد جای دل
گر دل بمیرد وای من گر من بمیرم وای دل
ای آه شبرو کیستی دود دل من نیستی
گر نیستی پس چیستی ای همدم شب های دل
خورشید با این تاب و تب آهی ست جانسوزم به لب
آه ستاره آه شب آه سحرپیمای دل
صبح است در لبخند او با نغمه ی دلبند او
لعل سحر پیوند او مهر جهان آرای دل
خیزد جدا از لعل وی ناله ز هر بندم چو نی
جان می تراود همچو می از چشم خون پالای دل
می جوشدم از دل برون با آه اشکی لاله گون
اشکی نه آهی نه که خون می جوشد از مینای دل
شب می خرامد بی طرب دل می تپد با تاب و تب
اینک نوای پای شب آنک نوای پای دل
کاربر مهمان