display result search
- 3151
هله کا بوشهر
کارآوای جنوبی
مرد دِریا ! زِ بَر تو دل بِکَن
لنج و راگی، به دِریا دل بزن
گنجِ اَفتو سر راه تونه
پِی موجا کُ جنگ تن به تن (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
بوشهر ای دشتی یار تنگِسون
گِناوه، دِیلَم، خاک دَشتِسون
عَسلویه ، کَنگون ! دَیّر و جَم !
همه لَهکِ میهن از دل و جون (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
تَنگسیر های ! تفنگ تو کجان ؟
انگلیسی هِنی پشت تُلان
مُو دِمیتم ، تِکونم نمی ده
تِش و تیفون ، بگو تا که بیان (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
همدیارا ! هلا ای همزبون
تا بخونیم همه از دل و جون
مُو می خونُم سی خیری زِنِ شیر
تو هم از رِیسلی دِلواری بخون
یزله بوشهری ( همخوانی حماسی )
هِی بنازم به تو خالوحسین
همقطار و ردیف شیخ حسین
زارخضرخان ، غضنفر، ریسعلی
مِثتون نی خدا در ماوین (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
احمد شیر چو بَسی تو قطار
کِی غِمِت بی که دشمنت هزار
از تِش تیرِ بِرنو تو هِنی
کَهله ری بور دِریان دیار (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
یزله بوشهری ( همخوانی حماسی )
ای مرد دریا ! دل از ساحل بِکن و لنج را آماده رفتن به دریا کن
آفتاب منتظر است و با امواج مبارزه کن یالا برادر یالا .
اهالی بوشهر و مردمان دیار دشتی ، تنگستان ، گِناوه ، دِیلّم ، دشتستان ،
عَسلویه ، کَنگان ، دَیّر و جَم ( اشاره به ده شهرستان بوشهر ) همه و همه سرزمین و میهن خودشان را دوست دارند یالا برادر یالا .
ای تنگسیر ( قومی دلیر در بوشهر ) تفنگت کجاست ؟ هنوز اجنبی در کمین میهن است .
پاسخ تنگسیر : من مثل نخل استوارم و ترسی از دشمن ندارم بگو تا بیایند که من توفان به پا خواهم کرد . یالا برادر یالا
ای هم خاک و هم زبان من بیا تا از دل و جان بخوانیم
من از خیری ( همسر و شیر زن رئیسعلی دلواری که شانه به شانه او مبارزه می‌کرد ) میخوانم و تو از ریئسعلی دلواری بخوان
من به شماها افتخار می‌کنم
خالو حسین دشتی ، شیخ حسین چاهکوتایی ، زائر خضز خان اهرمی ، غضنفر السلطنه برازجانی و رئیسعلی دلواری ( مبارزان دلیر جنوب علیه استعمار ) و به خدا سوگند که شماها الگو و بی مانند هستید .
احمد خان تنگستانی ( مبارز بوشهری قرن نوزدهم علیه انگلیس ) وقتی که تو قطار فشنگها را بر شانه و سینه حمایل میکردی از هزاران دشمن خود بیم نداشتی ( اشاره به شعر فولکلور در باره شهادت احمد خان :
خبر اومد که تنگستون بهاره زمین از خون احمد لاله‌زاره
خبر بر مادر پیرش رسانید که احمد یک تن و دشمن هزاره
از برق آتش تیر بِرنو تو هنوز بعد از گذشت سالها قلعه‌ای که در آن پناه گرفته بودی و می‌جنگیدی بر فراز امواج دریا مشاهده می‌شود
یالا برادر یالا.
مرد دِریا ! زِ بَر تو دل بِکَن
لنج و راگی، به دِریا دل بزن
گنجِ اَفتو سر راه تونه
پِی موجا کُ جنگ تن به تن (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
بوشهر ای دشتی یار تنگِسون
گِناوه، دِیلَم، خاک دَشتِسون
عَسلویه ، کَنگون ! دَیّر و جَم !
همه لَهکِ میهن از دل و جون (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
تَنگسیر های ! تفنگ تو کجان ؟
انگلیسی هِنی پشت تُلان
مُو دِمیتم ، تِکونم نمی ده
تِش و تیفون ، بگو تا که بیان (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
همدیارا ! هلا ای همزبون
تا بخونیم همه از دل و جون
مُو می خونُم سی خیری زِنِ شیر
تو هم از رِیسلی دِلواری بخون
یزله بوشهری ( همخوانی حماسی )
هِی بنازم به تو خالوحسین
همقطار و ردیف شیخ حسین
زارخضرخان ، غضنفر، ریسعلی
مِثتون نی خدا در ماوین (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
احمد شیر چو بَسی تو قطار
کِی غِمِت بی که دشمنت هزار
از تِش تیرِ بِرنو تو هِنی
کَهله ری بور دِریان دیار (هِلّه کا هِله هِلّه کا هِله )
یزله بوشهری ( همخوانی حماسی )
ای مرد دریا ! دل از ساحل بِکن و لنج را آماده رفتن به دریا کن
آفتاب منتظر است و با امواج مبارزه کن یالا برادر یالا .
اهالی بوشهر و مردمان دیار دشتی ، تنگستان ، گِناوه ، دِیلّم ، دشتستان ،
عَسلویه ، کَنگان ، دَیّر و جَم ( اشاره به ده شهرستان بوشهر ) همه و همه سرزمین و میهن خودشان را دوست دارند یالا برادر یالا .
ای تنگسیر ( قومی دلیر در بوشهر ) تفنگت کجاست ؟ هنوز اجنبی در کمین میهن است .
پاسخ تنگسیر : من مثل نخل استوارم و ترسی از دشمن ندارم بگو تا بیایند که من توفان به پا خواهم کرد . یالا برادر یالا
ای هم خاک و هم زبان من بیا تا از دل و جان بخوانیم
من از خیری ( همسر و شیر زن رئیسعلی دلواری که شانه به شانه او مبارزه می‌کرد ) میخوانم و تو از ریئسعلی دلواری بخوان
من به شماها افتخار می‌کنم
خالو حسین دشتی ، شیخ حسین چاهکوتایی ، زائر خضز خان اهرمی ، غضنفر السلطنه برازجانی و رئیسعلی دلواری ( مبارزان دلیر جنوب علیه استعمار ) و به خدا سوگند که شماها الگو و بی مانند هستید .
احمد خان تنگستانی ( مبارز بوشهری قرن نوزدهم علیه انگلیس ) وقتی که تو قطار فشنگها را بر شانه و سینه حمایل میکردی از هزاران دشمن خود بیم نداشتی ( اشاره به شعر فولکلور در باره شهادت احمد خان :
خبر اومد که تنگستون بهاره زمین از خون احمد لاله‌زاره
خبر بر مادر پیرش رسانید که احمد یک تن و دشمن هزاره
از برق آتش تیر بِرنو تو هنوز بعد از گذشت سالها قلعه‌ای که در آن پناه گرفته بودی و می‌جنگیدی بر فراز امواج دریا مشاهده می‌شود
یالا برادر یالا.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:25
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان