display result search
- 1762
در ماه باران
ترانه های پاپ
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:54همره خلوت شب آمده اي باز در ديده دارم شعر باران ابر بهاران ، ياد ياران ياد رخسار تو خورشيد درخشان مهمان چشمم روياي تو در باغ جانم آواي تو از نگاه تو صبا مژده ها دهد بر زلال آب چمن بوسه ها زند مرغ سپيد خوش مي سرايد نرم و سبكبار ، پر بگشايد مثل نسيمي بر موج آب مثل پريدن پرواز خواب همه جا رنگ سحر چهره نموده آبي و دريا در جان هم ابر و سپيده پنهان هم به تماشاي تو گل سينه گشوده در دفتر عشق طرحي دارم رنگ زمان را شرحي دارم
-
7:11عاشقان را خبر باد بهاران داري گل و گلبرگ و طراوت ، بوي باران داري سايه ها روي زمين شوق ره در تن من گل نيلوفر و آب ، رفتن و رفتن من روز و شب همسفر و همدم ياران بوديم همه جا همره دل ، شاعر باران بوديم برگ گل توشه ي راه ، خواب موسيقي و راز شهر سبز دل من ، آسمان روشن و باز لحظه ها در تب و تاب ، شب و شيدايي من جلوه كن تا برود ، غم تنهايي من نكته نكته بنويس ، قصه ها قصه ي من پرده پرده تو بخوان ، غصه ها غصه ي من عاشقان را خبر باد بهاران داري گل و گلبرگ و طراوت بوي باران داري
-
8:33بر بال ابري پنهان روياي مستي در خواب برگي تنها پرواز هستي در بام باران ، باران اندوه پاييز آمد هزاران لحظه پرنده ي من تو بخوان از روزگاران روزي ، پرنده ي من تو بمان در باغ جانم بخوان ، ترانه ها را در سبزه زاران ببين پروانه ها را در خواب برگي تنها در خواب پاييز بر ساحل دور زيبا ، سپيده آيد تو ببين بر دشت و صحرا دريا ستاره بارد تو بچين در باغ جانم بخوان ، ترانه ها را در سبزه زاران ببين ، پروانه ها را بوي خوب بهار ، در آسمان بر آب و باد و خاك ، همه جا همه جا با من با من تصوير روي گل ، بر موج آب در كوه و دشت پاك ، همه جا همه جا دامن دامن در پاييز من ، بر بال ابري پنهان روياي مستي در خواب برگي تنها ، پرواز هستي
-
5:49تو همنشين و آشناي خسته هايي پر بسته هايي ، آتش عشق جان رسته هايي همه غنچه ها گرفته از تو نام همه لاله ها گرفته از تو جان در قلب عاشق مي نوازد خوب و شيرين اي يار ديرين ، آن عاشقانه شعر و ترانه همه شاعران گرفته از تو نام همه عاشقان گرفته از تو جان چون خميده شاخه ها در آب چون شكوه گل به پيچ و تاب بخوان پيام عاشقان بخوان به نام آسمان تو بخوان مهربان ترين چهره ي بهار بخوان تو اي سروش جان بخوان به گوش همزبان تو بخوان جاودان ترين چهره ي بهار تو شب چراغ تيرگي در جنگل دور اي مژده ي نور اي بي كرانه ، در هرزمانه همه چهره ها گرفته از تو نام همه ديده ها گرفته از تو جان چون خميده شاخه ها در آب چون شكوه گل به پيچ و تاب
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه