تصنیف ارکسترال همایون در هوای مناجات با معبود
خدایا
به نیمه شب ز سوز تب تو را صدا زدم گواهی
چه شبها ز دیده چون سرشک و خون فشانده ام از این تباهی
مران دگر ز درگهت مرا خدایا
تو آگهی ازین دل شکسته آیا
ز جان و دل بر آتشم
ز دست غم چه میکشم
رها کنم ز رنج هستی
امید جاودان تو هستی
نشسته ام به چشم تر
که برکنی به من نظر
فتاده ام به دشت هجران
نمی رسد غمم به پایان
آه...
قسم به اشک سرد من
به آه پر ز درد من
جدا ز تو نمیتوانم
کنون که سر سپرده ام
غمین و جان فسرده ام
بگو تو را کجا بجویم
اگر چه پر ز حسرتم نبوده جز تو آرزویم
خدایا
به نیمه شب ز سوز تب تو را صدا زدم گواهی
چه شبها ز دیده چون سرشک و خون فشانده ام از این تباهی
مران دگر ز درگهت مرا خدایا
تو آگهی ازین دل شکسته آیا
ز جان و دل بر آتشم
ز دست غم چه میکشم
رها کنم ز رنج هستی
امید جاودان تو هستی
نشسته ام به چشم تر
که برکنی به من نظر
فتاده ام به دشت هجران
نمی رسد غمم به پایان
آه...
قسم به اشک سرد من
به آه پر ز درد من
جدا ز تو نمیتوانم
کنون که سر سپرده ام
غمین و جان فسرده ام
بگو تو را کجا بجویم
اگر چه پر ز حسرتم نبوده جز تو آرزویم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:41
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه