تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
از سر کوی تو گیرم که روم جای دگر
کو دلی تا بسپارم به دلارای دگر
عاقبت از سر کوی تو برون خواهم رفت
گیرم امروز دگر ماندم و فردای دگر
بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست
ز آشنایان کهن یار و پرستاری نیست
از سر کوی تو گیرم که روم جای دگر
کو دلی تا بسپارم به دلارای دگر
عاقبت از سر کوی تو برون خواهم رفت
گیرم امروز دگر ماندم و فردای دگر
بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست
ز آشنایان کهن یار و پرستاری نیست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه