display result search
- ۳۶۷۶
ده تصنیف
گزیده آلبوم ده تصنیف از ده آهنگساز معاصر
نوازندگان
طینوش بهرامی، پوریا اخواص، سارا فطرس، نوا سلیمانی، غلامرضا صدرالدینی، آرش زمانی، چکاد فشارکی، زمان خیری، علی بهرامی فرد، بهنام معصومی، نبیل یوسف شریداوی، شروین مهاجر، پویان بیگلر، امین یگانه، مهیار اسدی، سینا خشک بیجاری، امیر رحمانی، علیرضا دریایی، سهیل صادقی، علی جعفری پویان، مجید اسماعیلی متین، نگار خارکن، زکریا یوسفی، امیر شریفی، آرش سعیدیان، مرجان مهربان، حسین زمانی، مهدی امامی، محمد عشقی، المیرا مردانه، حسین خوش چهره، پژمان طاهری، علی اصغر عربشاهی، حامد فکوری، شهریار نظری، فرهاد صفری، پوریا فرجی، مقداد شاه حسینی، سعید نایب محمدی، حمید قنبری، سعید کردمافی، سیامک جهانگیری، علی کاظمی
نوازندگان
طینوش بهرامی، پوریا اخواص، سارا فطرس، نوا سلیمانی، غلامرضا صدرالدینی، آرش زمانی، چکاد فشارکی، زمان خیری، علی بهرامی فرد، بهنام معصومی، نبیل یوسف شریداوی، شروین مهاجر، پویان بیگلر، امین یگانه، مهیار اسدی، سینا خشک بیجاری، امیر رحمانی، علیرضا دریایی، سهیل صادقی، علی جعفری پویان، مجید اسماعیلی متین، نگار خارکن، زکریا یوسفی، امیر شریفی، آرش سعیدیان، مرجان مهربان، حسین زمانی، مهدی امامی، محمد عشقی، المیرا مردانه، حسین خوش چهره، پژمان طاهری، علی اصغر عربشاهی، حامد فکوری، شهریار نظری، فرهاد صفری، پوریا فرجی، مقداد شاه حسینی، سعید نایب محمدی، حمید قنبری، سعید کردمافی، سیامک جهانگیری، علی کاظمی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
۶:۰۹شب فرو مي‌افتاد به درون آمدم و پنجره‌ها را بستم باد با شاخه درآويخته بود من درين خانه‌ي تنها تنها غم عالم به دلم ريخته بود ناگهان حس كردم ناگهان كه كسي آنجا بيرون در باغ در پس پنجره‌ام مي‌گريد مي‌گريد صبحگاهان شبنم مي‌چكيد از گل سيب
-
۷:۱۲از غمت دلبرا گر بجويي خسته ام بسته بر تار مويي خيزد از تو به هر گفتگويي جان ما دلبرا هاي و هويي سرخوشم دلخوشم جان نخواهم گردش باغ و بستان بخواهم بي تو اين زجر و زندان نخواهم فارغي تو نشسته به باغي بيخبر از غم و درد و داغي صبح من تيره شد كو چراغي تا بگيرم من از تو سراغي رفته عمري سر آرزويي پايه دل بسته شد بر سبويي تازه كن از شط مل گلويي آب رفته نيايد به جويي نازنينا چه غافل نشستي از تغافل كه طرفي نبستي شيوه ها ميكند دور هستي عاشقي پيشه كردي برستي
-
۵:۰۹چشم تو خواب مي‌رود يا كه تو ناز ميكني ني به خدا كه از دغل چشم فراز ميكني چشم ببسته‌اي كه تا خواب كني حريف را چون كه بخوف بر زرش دست و دراز ميكني سلسله‌اي گشاده اي دام ابد نهاده‌اي بند كي سخت ميكني بند كي باز ميكني عاشق بي‌گناه را بهر ثواب مي‌كشي بر سر گور كشتگان بانگ نماز ميكني طبل فراق مي‌زني ناي عراق مي‌زني پرده بوسليك را جفت حجاز ميكني چشم رضا و مرحمت بر همه باز ميكني چونكه به بخت ما رسد اينهمه ناز ميكني
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه