ترانه ی پاپ
دلش پره خالیه دست و بالش
یخ زده انگاری نگاه خسته اش
من چی بگم ، فقط خدا می دونه
چی می گذره تو اون دل شکسته اش
چشماشو می بنده و تو خیالش
صف می کشن آرزوهای خسته
می خواد که فریاد کنه غصه هاشو
حتی بشه با یک صدای خسته
ماها که از تبار آسمونیم
ماها که از قبیله ی بهاریم
چرا به فکر غنجه ها نباشیم
واسه دل شکسته شون نباریم
فکر صنوبرای تشنه باشیم
به رسم آسمون ، به رسم دریا
حیفه درختای صبور و خسته
تو دستای خزون بیفتن از پا
چشماشو می بنده و تو خیالش
صف می کشن آرزوهای خسته
می خواد که فریاد کنه غصه هاشو
حتی بشه با یک صدای خسته
دلش پره خالیه دست و بالش
یخ زده انگاری نگاه خسته اش
من چی بگم ، فقط خدا می دونه
چی می گذره تو اون دل شکسته اش
چشماشو می بنده و تو خیالش
صف می کشن آرزوهای خسته
می خواد که فریاد کنه غصه هاشو
حتی بشه با یک صدای خسته
ماها که از تبار آسمونیم
ماها که از قبیله ی بهاریم
چرا به فکر غنجه ها نباشیم
واسه دل شکسته شون نباریم
فکر صنوبرای تشنه باشیم
به رسم آسمون ، به رسم دریا
حیفه درختای صبور و خسته
تو دستای خزون بیفتن از پا
چشماشو می بنده و تو خیالش
صف می کشن آرزوهای خسته
می خواد که فریاد کنه غصه هاشو
حتی بشه با یک صدای خسته
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه