display result search
- 239
نگار آسمانی
ترانه ساخته سعید محمدی مطلق ، 1384
شوق نگاهت ای نگار آسمانی
افکند آتش بر دل از شور جوانی
از آب چشمم نیز کاری بر نیاید
این سان که جانم را به آتش می کشانی
هر شب ز خود پرسم که بود آن کس که دل را
کانون مهر کرد با آتش زبانی
رویای شبها ی من آن روز بزرگ است
کز چشمهایم اعتراضم را بخوانی
روید گل لبخند بر باغ لبانت
ریزی به جانم سکر عشقی جاودانی
آواز قلبم را بیا و گوش بسپار
بی تو می خواند سرود زندگی
یارا کجایی تا به اعجاز تبسم
اندوه را از سینه ام بیرون برانی
یا در بهارستان وصلت زنده ام کن
یا آنکه خواهم مرد از باد خزانی
شوق نگاهت ای نگار آسمانی
افکند آتش بر دل از شور جوانی
از آب چشمم نیز کاری بر نیاید
این سان که جانم را به آتش می کشانی
هر شب ز خود پرسم که بود آن کس که دل را
کانون مهر کرد با آتش زبانی
رویای شبها ی من آن روز بزرگ است
کز چشمهایم اعتراضم را بخوانی
روید گل لبخند بر باغ لبانت
ریزی به جانم سکر عشقی جاودانی
آواز قلبم را بیا و گوش بسپار
بی تو می خواند سرود زندگی
یارا کجایی تا به اعجاز تبسم
اندوه را از سینه ام بیرون برانی
یا در بهارستان وصلت زنده ام کن
یا آنکه خواهم مرد از باد خزانی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:45
-
2:45
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه