ترانه پاپ، 1395
یه کاری بکن حال من خوب نیست
یه حرفی بزن تا که آروم شم
نرو از کنارم به این سادگی
نذار اتز حضور تو محروم شم
اتاقت حالا خالی خالیه
همه زندگی توی اون ساکته
تو هستی و من در کنارت ولی
چقد این دفعه قلبمون ساکته
تو میری همه خاطرات قشنگ
باز از پیش چشمای من رد میشه
ببین نقطه چینای آشتی و قهر
داره این دفعه قهر ممتد میشه
کنار تو تازه ست همه واژه ها
با تو رود احساس من جاریه
بدون حضور و خیالت بازم
همه واژه هام سرد و تکراریه
تو سرچشمه ی واژههامی نرو
تموم میشه بعد از تو این شاعری
با خواهش میگم جمله ی آخرو
تو باید بمونی نباید بری
یه کاری بکن حال من خوب نیست
یه حرفی بزن تا که آروم شم
نرو از کنارم به این سادگی
نذار اتز حضور تو محروم شم
اتاقت حالا خالی خالیه
همه زندگی توی اون ساکته
تو هستی و من در کنارت ولی
چقد این دفعه قلبمون ساکته
تو میری همه خاطرات قشنگ
باز از پیش چشمای من رد میشه
ببین نقطه چینای آشتی و قهر
داره این دفعه قهر ممتد میشه
کنار تو تازه ست همه واژه ها
با تو رود احساس من جاریه
بدون حضور و خیالت بازم
همه واژه هام سرد و تکراریه
تو سرچشمه ی واژههامی نرو
تموم میشه بعد از تو این شاعری
با خواهش میگم جمله ی آخرو
تو باید بمونی نباید بری
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه