display result search
- 3331
خاطرات
ترانه‌ی پاپ
روزگاری ای آشنای من همزبان من بودی شب همه شب
دلفریب من دلربای من مهربان من بودی دیشب همه شب
گذشته رفت و دگر نمی آید
کو آن یاری ها مهر و دل داری ها که جانم بیاساید
گذشته رفت و دگر نمی آید
زین پس زاری ها شب ها بیداری ها غمی بر دلم زاید غمی بر دلم زاید
مستی و بی خبری به کجا به کجا شد بیخبر از تو کنون دل خسته
چرا شد زان همه بگذشته ما خاطره ای مانده به جا
صحبت و مستی کو لذت هستی کو کجا شد قرارم دریغا بهارم کو
جز تو که چون جاری شمع شبستانی نگاری که دل را به دستش سپارم کو
شراب آرزو ها امشب به ساغرم کو
نگاه گرم و پویا امشب برابرم کو
دگر چه می خواهم من چو کشیده ای از برمن دامن
خاطره ی تو به جا و بدین شب ها
بی تو دگر منم و غم تو تنها
شراب آرزو ها امشب به ساغرم کو
نگاه گرم و گویا امشب برابر کو دگر چه می خواهم من دگر چه می خواهم
من چو کشیده ای از برمن دامن
روزگاری ای آشنای من همزبان من بودی شب همه شب
دلفریب من دلربای من مهربان من بودی دیشب همه شب
گذشته رفت و دگر نمی آید
کو آن یاری ها مهر و دل داری ها که جانم بیاساید
گذشته رفت و دگر نمی آید
زین پس زاری ها شب ها بیداری ها غمی بر دلم زاید غمی بر دلم زاید
مستی و بی خبری به کجا به کجا شد بیخبر از تو کنون دل خسته
چرا شد زان همه بگذشته ما خاطره ای مانده به جا
صحبت و مستی کو لذت هستی کو کجا شد قرارم دریغا بهارم کو
جز تو که چون جاری شمع شبستانی نگاری که دل را به دستش سپارم کو
شراب آرزو ها امشب به ساغرم کو
نگاه گرم و پویا امشب برابرم کو
دگر چه می خواهم من چو کشیده ای از برمن دامن
خاطره ی تو به جا و بدین شب ها
بی تو دگر منم و غم تو تنها
شراب آرزو ها امشب به ساغرم کو
نگاه گرم و گویا امشب برابر کو دگر چه می خواهم من دگر چه می خواهم
من چو کشیده ای از برمن دامن
کاربر مهمان
کاربر مهمان