تصنیف شور ساخته مجید اخشابی
رفت عمرم در سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل
دل به قصد جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل
گرد او گردم که دل ماوای اوست
کو رسد فریادم از غوغای دل
آن جهان یک تابش از خورشید دل
وین جهان یک قطره از دریای دل
خواب را بر چشم خود کردم حرام
تا ببینم صبحدم سیمای دل
لب ببند ایرا به گردون میرسد
بیزبان هیهای دل هیهای دل
رفت عمرم در سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل
دل به قصد جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل
گرد او گردم که دل ماوای اوست
کو رسد فریادم از غوغای دل
آن جهان یک تابش از خورشید دل
وین جهان یک قطره از دریای دل
خواب را بر چشم خود کردم حرام
تا ببینم صبحدم سیمای دل
لب ببند ایرا به گردون میرسد
بیزبان هیهای دل هیهای دل
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه