ترانه ای با صدای عباس بهادری و آهنگسازی حسین بهادری
دریا مرو دریا
من از کویری تشنه می آیم به سویت
راهی شدم دلخسته از مرداب
مگذار بیش از این مرا در آرزویت
چون موج بی تابم ز شوقت بی قرارم
جاریست امید رهایی در نگاهم
من چشمه شوقم
من از آیینه سرشارم
با این که با نی همنوا
هم خانه با آهم
دریا دریا دریا مرا دریاب
من در پی شهری که در آن چشم ها
از آفتاب از آینه از صبح سرشار ام
می آیم ای دریا به سوی تو که در بامت
فانوس های روشنی همواره بیدارند
دریا صدایم کن که دلتنگم
ای منتهای آرزوی من
یکدم بخوان شاید بجوشد باز
آواز خفته در گلوی من
دریا مرو دریا
من از کویری تشنه می آیم به سویت
راهی شدم دلخسته از مرداب
مگذار بیش از این مرا در آرزویت
چون موج بی تابم ز شوقت بی قرارم
جاریست امید رهایی در نگاهم
من چشمه شوقم
من از آیینه سرشارم
با این که با نی همنوا
هم خانه با آهم
دریا دریا دریا مرا دریاب
من در پی شهری که در آن چشم ها
از آفتاب از آینه از صبح سرشار ام
می آیم ای دریا به سوی تو که در بامت
فانوس های روشنی همواره بیدارند
دریا صدایم کن که دلتنگم
ای منتهای آرزوی من
یکدم بخوان شاید بجوشد باز
آواز خفته در گلوی من
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:32
-
5:30
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه