مجموعه تصنیف با صدای امیرحسین طائی، 1396
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:16رقص شبنم را بر گل ميماند وقتي باران بر رخسارش مي زد گويي شعرم را بلبل مي خواند وقتي قلبم در ديدارش مي زد نغمه ريزان در گلشن صحرا من بودم و او رو برو تنها ديدم چشمانش بر من مي خندد پيوندي از دل با دل مي بندد بگذشت از آن در شد يار و همدم همراز من شد در شادي در غم عشق از وفاي تو دارم مهر از صفاي تو دارم عمرم اميد جانم در تار و پود دل هستي دارد نگاه تو مستي دور از غم زمانم نفسي به تو سپردن به از عمر جاودان شب تارم اي مه من به كنار من بمان
-
4:50ره رويا بسپارم به هواي تو نگارم دل شيدا ز بهارت به خزانم بكشاند شب و روز مه پيدا ز نشانت چه به جانم بنشاند تب و سوز چه بگويم نگرانم ز فراقت به فغانم دل شيدا ز بهارت به خزانم بكشاند شب و روز مه پيدا ز نشانت چه به جانم بنشاند تب و سوز قفس زمان همه دم ندهد امان اگرم بال و پر من شكند حال دل من چه كند صنما تو بيا به رهايي من قفس غم دل تو به خنده شكن خوشم آن نفسي كه كنار تو ام بدهد همه جا دم زنده شدن شكفد به قدم تو گل گلشن دل از نو تو بيا بهار عمرم گل جاودانه ام شو
-
4:10ديدم به راه صحرا سروي بلند و رعنا تنها به دشت سنبل افكنده سايه بر گل ديدم كه در پس آن يك چشمه مي خروشد چون خم شده خروشان مي در دلش بجوشد گفتم چه مي شد اينجا سروي دگر كنارت در اين سكوت و ماوا مي شد تو را چو يارت ديدم به سنگ خاره حك گشته آن كناره يارا اگر گذشتي يادي نما دوباره عاشق هميشه مست است معشوقه دل پرست است عهدي كه بسته با جان پيوسته مي گسسته ست مارا به روزگاران دي آيد و بهاران خوش باشد عاشقان را روز وصال ياران
-
4:14مي گذرد روزگار مي سپرد مهر يادگار لحظه به لحظه به دل قصه ي مهر نگار دي شد و آمد بهار گلشن خاك ديار نغمه ي شاد خزان خنده به لبهاي يار مي باران مي ريزد در ساغر لاله همه حيران ديده و دل گشته از آن واله به سحر بنشسته به گل چون قطره ي لاله مه شب را جلوه دهد در حلقه ي هاله به نسيمي دل بسپارم كه كشد شانه به گيسو كه شميم عطر بهارم رسد از ره هر سو به دو چشمت مي نگرم نرگس مست است همه مست از اين نظرم دل به چه دست است چو به شادي بگذرد ايام دل عاشق هم شود آرام
-
4:49
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه