مرثیه عاشورایی
ابتدای کربلا مدینه نیست
ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خون فشان نینوا
اشکهای حضرت امیر(ع) بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز
برکت از حجاز و از عراق رفت
هر چه دانه داشتم سنگ شد
پشت هر بهار صد کویر بود
بعد مکه و مدینه دام شد
کوفه صرف عیش ونوش شام شد
آفتاب سربلند سایه سوز
در حصار نیزه ها اسیر بود
الامان ز شام الامان ز شام
الامان زدرد و غربت امام
شام بی مروت غریب کش
کاش کوفه ی بهانه گیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است
هرچه میروم به خود نمیرسم
چشم تا به هم زدم چه دورشد
تا به خویش آمدم چه دیر بود
ابتدای کربلا مدینه نیست
ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خون فشان نینوا
اشکهای حضرت امیر(ع) بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز
برکت از حجاز و از عراق رفت
هر چه دانه داشتم سنگ شد
پشت هر بهار صد کویر بود
بعد مکه و مدینه دام شد
کوفه صرف عیش ونوش شام شد
آفتاب سربلند سایه سوز
در حصار نیزه ها اسیر بود
الامان ز شام الامان ز شام
الامان زدرد و غربت امام
شام بی مروت غریب کش
کاش کوفه ی بهانه گیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است
هرچه میروم به خود نمیرسم
چشم تا به هم زدم چه دورشد
تا به خویش آمدم چه دیر بود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:22
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه