display result search
- 1013
ابر بهار
تصنیفی با خوانندگی امیرمسعود امیری و آهنگسازی و شعری از محمدعلی امیرجاهد
حال که ابر بهار گل می بارد
طرف چمن با نگار عیشی دارد
در کنار دل جای دل برخوانی نیست
حال بی قرار نگار گر بگذارد
تا که دیده بگشودم
محو طلعت اش بودم
گرم آن روشنایی
تازه شد به رقم دل ما
کهنه ماجرایی
که دل از دل و لب از لب جدا شود در میان عشاق
یاران گویند ترک آشنایی
جان دلبرم یار جان پرورم در ره اش گر از سر گذرم سر نپیچم ز فرمان
آن قصم به عهدی که بستم با این جان
نگه دارم پیمان
دادن جان سهل و رایگان رسم عاشقان است
که تا پیمانی هست مرا چه جانی هست
خوشدل ام که دیوانه گویدم شمع من چو پروانه جویدم
سوزان تا سر که جز به عشق آن نه بال و پر
نه دل دارم در بر
این خوش گوهر این گل پیکر که با دلها بسته به جانها پیوسته
به جان محشور است ز جانان دور است
تو خود جاهد بنگر که بس با این دلبر
فروزان است کشور
حال که ابر بهار گل می بارد
طرف چمن با نگار عیشی دارد
در کنار دل جای دل برخوانی نیست
حال بی قرار نگار گر بگذارد
تا که دیده بگشودم
محو طلعت اش بودم
گرم آن روشنایی
تازه شد به رقم دل ما
کهنه ماجرایی
که دل از دل و لب از لب جدا شود در میان عشاق
یاران گویند ترک آشنایی
جان دلبرم یار جان پرورم در ره اش گر از سر گذرم سر نپیچم ز فرمان
آن قصم به عهدی که بستم با این جان
نگه دارم پیمان
دادن جان سهل و رایگان رسم عاشقان است
که تا پیمانی هست مرا چه جانی هست
خوشدل ام که دیوانه گویدم شمع من چو پروانه جویدم
سوزان تا سر که جز به عشق آن نه بال و پر
نه دل دارم در بر
این خوش گوهر این گل پیکر که با دلها بسته به جانها پیوسته
به جان محشور است ز جانان دور است
تو خود جاهد بنگر که بس با این دلبر
فروزان است کشور
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه