display result search
- 21067
خاک مهر آیین
شکلی از موسیقی آوازی یک یا چند نفره که بدون همراهی ساز اجرا می‌شود و در آن حنجره ی انسان جایگزین ارکستر می شود را آکاپلا می نامند . قطعه ی خاک مهرآیین نیز ، در قالب آکاپلا تنظیم و اجرا شده است .
ای سرزمین من ، شورآفرین میهن
دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن
ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان
ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران
تو که در دامانت لاله می جوشد
سحر از چشمانت ژاله می نوشد
وطنم ای دل ها جمله مجنونت
مست و شیدا کوه و صحرا ، دشت و هامونت
ای سرزمین من ، شورآفرین میهن
دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن
ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان
ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران
تا جان به تن دارم ، مهر وطن دارم
آیینه ی دریاست ، این شوری که من دارم
در جان تو جاری ، آواز بیداری
با آسمان عهد و پیوندی دیرینه داری
ای سرزمین من ، شورآفرین میهن
دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن
ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان
ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران
ای سرزمین من ، شورآفرین میهن
دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن
ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان
ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران
تو که در دامانت لاله می جوشد
سحر از چشمانت ژاله می نوشد
وطنم ای دل ها جمله مجنونت
مست و شیدا کوه و صحرا ، دشت و هامونت
ای سرزمین من ، شورآفرین میهن
دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن
ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان
ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران
تا جان به تن دارم ، مهر وطن دارم
آیینه ی دریاست ، این شوری که من دارم
در جان تو جاری ، آواز بیداری
با آسمان عهد و پیوندی دیرینه داری
ای سرزمین من ، شورآفرین میهن
دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن
ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان
ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:28
-
5:54من كه فرزند اين سرزمينم در پي توشه اي ، خوشه چينم شادم از پيشه ي خوشه چيني رمز شادي بخوان از جبينم قلب ما ، بود مملو از شادي بي پايان سعي ما ، بود بهر آبادي اين سامان خوشه چين ، كجا اشك محنت به دامن ريزد خوشه چين ، كجا دست حسرت زند بر دامان اي خوشا پس از لحظه اي چند آرميدن ، همره دلبران خوشه چيدن از شعف گهي همچو بلبل نغمه خواندن گه از اين سو به آن سو پريدن قلب ما ، بود مملو از شادي بي پايان سعي ما ، بود بهر آبادي اين سامان خوشه چين ، كجا اشك محنت به دامن ريزد خوشه چين ، كجا دست حسرت زند بر دامان برپا بود جشن انگور ، اي افسون گر نغمه پرداز برپا بود جشن انگور ، اي افسون گر نغمه پرداز در كشور سبزه و گل ، با شور و شعف نغمه كن ساز قلب ما ، بود مملو از شادي بي پايان سعي ما ، بود بهر آبادي اين سامان خوشه چين ، كجا اشك محنت به دامن ريزد خوشه چين ، كجا دست حسرت زند بر دامان خوشه چين ، كجا دست حسرت زند بر دامان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان